بافت “نوین” اپوزیسیون راست در خارج از کشور

  

احزاب و منفردینی که خود را با کمونیسم کارگری منصور حکمت تداعی کرده آخرین تحلیلهای او از موقعیت نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را بدون انطباق با شرایط جاری، بعد از ٢٠ سال، مبنای ارزیابی از اپوزیسیون امروز قرار میدهند دچاراشتباهات محاسباتی میشوند. حکمت در سال ٢٠٠٠ معتقد بود که دو رقیب جدی برای کسب قدرت سیاسی در فردای جمهوری اسلامی حزب کمونیست کارگری ایران (حککا) و “سلطنت طلبان” هستند — که او عنوان سلطنت طلب را برای طیفی وسیعتر از صرفا هواداران نظام سلطنتی استفاده میکرد، دقیق تر، به ناسیونالیستهای پرو غرب اطلاق میکرد اما وزن جناحی که خواهان احیای رژیم گذشته بود را سنگین میدانست.

 

اگر فرض بالا در فضای سیاسی سال ٢٠٠٠ درست بود، امروز دیگر صادق نیست. اپوزیسیون جمهوری اسلامی از بیست سال پیش تا امروز کلی شخم خورده است. حککا که در آن ایام وزنه سنگینی در سیاست اپوزیسیون خارج از کشور بود، اکنون به چنان هزیمتی افتاده است که هیچ اثری از حککای ٢٠٠٠، نه صرفا بر سر مواضع، خط و نظر که وزنش در جامعه، باقی نمانده است. از سوی دیگر اپوزیسیون ناسیونالیست پرو غرب اگر چه بعنوان یک آلترناتیو جدی سرمایه داری هنوز مطرح است اما بافت متفاوتی پیدا کرده است. شاخه سلطنت طلب آن، به یمن انقلاب جاری، رو به موت است. شاخه اولترا راست جمهوریخواهش در فردای شکست جنبش سبز و چرخش از اصلاح طلبی به سرنگون طلبی آنان، قبضه شده است. اینها از کاخ سفید چشمک گرفتند، کارمندان و برنامه سازان رسانه های دولتی آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و … شدند. سیر نزولی نفوذ حککا در خارج کشور با سیر صعودی نفوذ این طیف همزمان شد. سال ٢٠٠٠ دوم خردادی حککا را بعنوان اتوریته سیاسی خارج از کشور برسمیت میشناخت و در سال ٢٠٠٩ حککا دوم خردادی را بعنوان اتوریته سیاسی در خارج کشور برسمیت شناخت.

 

القصه، سر بلند کردن اخیر اصلاح طلبان سابق در قد و قواره ناسیونالیستهای پرو غرب در خارج از کشور– همانهائی که یکی دو سال پیش صریحتر از رضا پهلوی از ترامپ میخواستند ایران را بمباران کند — ناگهانی و اتفاقی نیست. حامد اسماعیلیون که خود مهره کوچکی از اصلاح طلبان نادم سابق است، با اتکا به رفقای دیروزش تظاهراتهای تورنتو و برلین سازماندهی کرد، حال با تمام مخلفات حمایت دولتهای غربی و احزاب و شخصیتهای معلوم الحال. هنوز هم این شبکه سابقا اصلاح طلب است که فراخوانهایش را با ویترین “قربانیان هواپیمای اوکراینی” اعلام میکند. در داخل کشور اما اینها، فعلا، برو بیائی در جمع انقلابیون ندارند. شبکه اینها اساسا در خارج کشور فعال است. برای همین جرات فراخوان در ایران را، فعلا، ندارند چون اگر در ایران سنگ روی یخ شوند که میشوند، همینی که در خارج بهم بافته اند نیز دود میشود.

 

در ارزیابی از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی لازم است توجه داشت که گروهبندیها نسبت به ٢٠ سال پیش تغییرات فاحشی پیدا کرده اند. دوم خردادی سابق اینبار نه در جامه ی “اصلاح طلب” که بعنوان یک نیروی فاشیست در قامت ناسیونالیستهای پرو غرب در خارج از کشور جای خاصی یافته است. آنها چه در رکاب جمهوری اسلامی و چه امروز در رکاب غرب بشدت ضد کمونیست بوده و هستند. اینرا در ٢٢ اکتبر در برلین نیزاعلام کردند. اینها مطیع “دنیای آزاد” فاشیستهائی مثل ترامپ اند. در عین حال توانسته اند شبکه هائی در میان ایرانیان خارج از کشور بوجود بیاورند، بعبارتی دیگر یک پایه اجتماعی دارند. تفاوت اساسی طالبان سلطنت و سایر ناسیونالیستهای پرو غرب با اصلاح طلبان سابق در وجود این پایه و شبکه اجتماعی است.

 

***

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی