پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2021

اعتصاب کارگران نفت: تکرار ۵٧ نه لازم است و نه مطلوب

تصویر
  حجم قابل توجهی متون اخیرا منتشر شده به مقایسه اعتصاب کارگران صنعت نفت در سال ١٣ ۵ ٧ با اعتصاب جاری کارگران پیمانی صنعت نفت پرداخته اند. غرض قلم بدستان چپ این گفتگوها اساسا اینبوده است که با یادآوری شعار "کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما" اهمیت جایگاه اعتصاب صنعت نفت را گوشزد کرده، خواهان سیاسی شدن، بمعنای ضد حکومتی شدن، اعتصاب کارگران نفت و رهبری کارگری این صنعت در مبارزه با جمهوری اسلامی شوند. این البته خواسته بجائی است اما آنچه در این مقایسه ها بجا نیست جایگاه واقعی کارگران نفت در رهبری اعتراضات ضد شاه است. کارگران صنعت نفت مانند سایر کارگران اعتصابی در طول انقلاب ۵ ٧ نه تنها هیچگاه در نقش ناجی و رهبر انقلاب ظاهر نشدند، که خود به هژمونی بورژوایی آن انقلاب که بافت ملی - اسلامی داشت تمکین کردند. این البته هیچ چیز از نقش کمر شکن اعتصاب کارگران نفت در آن انقلاب کم نمیکند. پس از خواست سرکوب کمونیستها، مهمترین بند کنفرانس گودالپ در پایان دادن به حمایت از حکومت شاه و مذاکره با خمینی، از سر گیری تولید و فروش نفت یعنی خاتمه دادن به اعتصاب نفت بود. از آنجا که غرب بدنبال شوک نفتی ٧٤ – ١٩

در عکس العمل به اطلاعیه امروز هفت تپه

تصویر
  « هرگونه مراجعه نمایندگان کارگری به مسئولین برای پیگیری مسائلی چون خلع ید، حق آبه، جلوگیری از غارت شرکت و امثالهم یکی از اقدامات معمول نمایندگان کارگری برای پیگیری مطالبات عمومی ما بوده و هست. نمایندگان ما به وزارت نیرو (بخشی از دولت روحانی)، نمایندگان مجلس و مجلس، قوه قضاییه مراجعه کرده و خواهند کرد.» « در مورد شخص ابراهیم رئیسی، بارها همکاران ما اعلام کرده اند که از نظر ما رئیسی و روحانی فرقی ندارند. مراجعه همکاران ما به ایشان صرفا به عنوان مراجعه به فردی است که در راس قوه قضائیه است.» « دو تن از نمایندگان عزیز و تلاشگر ما، آقایان محمد خنیفر و مسلم چشمه خاور برای پیگیری های معمول برای حق آبه و مسائل دیگر منجمله تحویل و تحول برای حکم خلع ید به تهران رفتند و در چندین جلسه با انواع مقامات اعم از وزارت نیرو، نمایندگان مجلس و ... دیدار کردند. در یکی از این دیدارها دو نماینده مجلس یعنی نادری و موسوی همکاران ما را دعوت به حضور در جلسه ای با موضوعیت پیگیری مسائل هفت تپه کردند که قرار بوده درباره نحوه حل مشکلات جاری شرکت بحث شود اما بدون اطلاع همکاران ما یک بنر تبلیغاتی رئیسی را در محل نصب

تی شرتی برای تمام قد و قواره ها، چرا به سیاوش دانشور جواب نمیدهم

تصویر
سیاوش دانشور در نوشته اخیرش با عنوان "در باره مباحث جاری پیرامون هفت تپه , اختلاف برسر چیست؟" :«میگویند سخنان مدافعین هفت تپه و نمایندگان کارگران در باره "تلاش و تحریک کارفرما برای راه انداختن اعتصاب با هدف سرکوب کارگران"، موضعی "دست راستی" است!؟»   اگر مخاطب جمله فوق شخص یا جریانی واقعی است، تخیلی نیست، دانشور میتوانست مشخص کند پاسخش رو به کدام قلم مشخص و در چه متن مشخصی یا حتی تلویحا رو به چه نقدی است. "میگویند" آچار فرانسه ای است که از اشباح تا افراد واقعی را شامل میشود. آیا منظور او نقد من است؟ ممکن است و ممکن هم هست که نباشد. تا آنجا که من میدانم من اولین کسی بودم که تهمت سخیف مشارکت کارگران در " بازی کثیف " کارفرما --که در نشریه حکمتیست  ۵ ٩٨ منتشر شده است -- را دست راستی خواند.   پس اگر سیاوش رو به من نوشته است، اولا نقل قولی که آورده است کامل نیست، اگر نگویم تحریف است، دست کمی از آن ندارد. مقاله ای که به سردبیری او در نشریه کمونیست هفتگی منتشر شده است چنین نوشته است: «او [اسد بیگی] بازی کثیف گذشته را در تحریک کارگران برای اعتصاب

در پاسخ به سخنگوی حزب حکمتیست

  قلمزن حزب حکمتیست در پاسخ به نوشته ضمیمه ام، میگوید :«ایا حزب حکمتیست علیرغم هشدار به کارگران در خصوص تحریک عوامل اسدبیگی حتی یکبار اعتصاب کارگران را محکوم کرده است؟» توجه کنید قلم فوق خود را سخنگوی حزب حکمتیست معرفی کند. میگوید حزب حکمتیست به کارگران هشدار تحریک شدن داده است، نمیگوید خودش هشدار داده است. قلم او پس بادعای خودش نقش سخنگوی حزب حکمتیست را بازی میکند. بسیار خب. دوم، سخنگوی حزب حکمتیست، کارگران را متهم به شرکت "در بازی کثیف" اسد بیگی میکند – " بازی کثیف ... تحریک کارگران برای اعتصاب" اما همزمان میگوید حزب حکمتیست اعتصاب کارگران را محکوم نکرده است بلکه فقط ناقابلا عرض کرده است اعتصاب کارگران به تحریک کارفرما و شرکت در بازی کثیف او بوقوع پیوسته است، همین، خیلی ناقابل! همچنین قلم حزب حکمتیست سر در آخور ادبیات شاهنشاهی و اسلامی برده، کارگران معترض را تحریک شده میخواند چون لابد خرد ندارند حال چه جمعی چه فردی، اما خب حزب حکمتیست هیچ کجا نگفته است کارگران هفت تپه بیشعورند، فقط گفته است که کارگران "هشدار حزب حکمتیست در تحریک شدن شان" را درک نکردند، آ

فلسطین: چه میتوان کرد؟

تصویر
این حقیقت که ما مخالف تقسیم بندی سیاسی جوامع با ایجاد مرزبندی های کشوری هستیم، اینکه ما اصولا مخالف مفاهیم مرز کشوری و ملت و ملی گرائی هستیم منکر این واقعیت نمیشود که سازماندهی سیاسی - اقتصادی جوامع کنونی کشوری است. ارتباط بلافاصله ما با جامعه با یک شناسنامه و کارت ملی و کشوری و پاسپورت برقرار میشود. برای یافتن کار، مسکن، دریافت سوبسید بهداشتی و درمانی و تحصیلی و ...احتیاج به برسمیت شناخته شدن از طرف دولت محلی بعنوان شهروند یک جغرافیای سیاسی خاص داریم. تمام مشکلات پناهندگی بر سر همین قضیه است که پناهنده دارای امتیازات یک شهروند نیست. پناهنده کسی است که بطور"موقت" تابعیت، یا اجازه اقامت، کشوری که به آنجا پناه آورده است را ندارد. حال تصور کنید که این موقعیت گذرا و ناپایدار، دائمی و ابدی شود. سازمان ملل میگوید از تعداد دقیق کسانی که تابعیت هیچ کشوری را ندارند خبر ندارد اما میدانیم که قریب ٧٠٠ هزار نفر در ساحل عاج، ٦٠٠ هزار نفر در راکینه میانمار  و چند صد هزار نفر دیگر در هند و پاکستان بدون تابعیت زندگی میکنند. نوار غزه و کرانه باختری که به فلسطین موسومند با جمعیت ۵ میلیون نفره ش

تشکل شورائی، اداره شورائی، کنترل کارگری یا مدیریت بورژوائی؟

تصویر
  اینطور بنظر میاید که مبارزات کارگران هفت تپه تدقیق و کاربست مفاهیمی که عنوان این نوشته است را الزامی کرده باشد. این یادداشت کوتاه عمدتا تلاشی برای طرح صورت مسئله در متن مبارزات کارگران هفت تپه است.    عروج و نزول شعار اداره شورائی آنچه هفت تپه را هفت تپه کرد پرچم سیاسی اداره شورائی بود که متعاقب اعتراضات دیماه ٩٦ بلند شد اما بقول منتقدی:«  شعار اداره شورایی هفت تپه بعداً به نظارت شورایی تغییر پیدا کرد، و نظارت شورایی هم متعاقبا به عضویت نمایندگان کارگران در هیئت مدیره تعبیر شد، حالا در ادامه دگردیسی خود تفسیر باز هم جدیدتری پیدا کرده است.» اسماعیل بخشی در مصاحبه اخیرش تفسیر جدیدی از اداره شورائی بدست داده است: « پیش از خصوصی‌سازی تا زمانی که مدیریت تمام بخش‌های هفت‌تپه به دست پرسنل هفت‌تپه بود، شرکت خیلی خوب اداره می‌شد. وقتی می‌گوییم پرسنل هفت‌تپه منظورمان از بالاترین رده‌های مدیریت تا آبیار است. تا زمانی که تصمیم گیران، هدفگذاران این شرکت از خود پرسنل بوده و در آن رشد کرده‌اند که به تخصص و سطوح بالا رسیده‌اند، ما مشکلی نخواهیم داشت.»  منتقد اما  نتیجه میگیرد:« این تفسیر جدید را ..

خاورمیانه در غیاب سوسیالیسم

تصویر
  سلفی ها در کردستان قمه کشی میکنند، اسرائیل با یورش به ساکنان عرب زبان اورشلیم و کشتار کودکان درغزه می رود تا رکورد تازه ای بجا بگذارد. طالبان دختر بچه ها را در کابل قتل عام میکند. جمهوری اسلامی هر روز از طریق 'روزه داری واکسن' دست به کشتار دسته جمعی صدها و هزاران کوچک و بزرگ میزند و در عراق یکی دیگر از رهبران اعتراضات توده ای را در شهر کربلا شکار میکند. موش و گربه بازی ایران و آمریکا در تنگه هرمز ادامه دارد. عربستان سعودی و ایران با پهن کردن بساط قحطی در یمن مشغول چانه زدن در هتلهای مجلل هستند. از گرسنگی، بردگی و فلاکتی که ایران و آمریکا و عربستان سعودی و غرب و شرق در سوریه و لبنان و لیبی بوجود آورده اند نگو و نپرس... براستی که در غیاب سوسیالیسم خاورمیانه به چه جهنمی تبدیل شده است.   تنها امید واقعی برای خروج از وضعیت فلاکت بار جاری عروج پر خروش سوسیالیسم کارگری بدست پر توان کارگران در ایران است. هفت تپه در این میان قلب مبارزات کارگری است.   ورق را با برافراشتن پرچم اداره شورائی علیه حاکمیت سرمایه داری و در تقابل با مضحکه انتخابات، بنفع زحتمکشان ایران و خاورمیانه برگردانیم.

هفت تپه ۵ ساعت هم برای خلع ید هزینه نداد

تصویر
«کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، حرکت‌های اعتراضی خود را طی سال‌های  ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵،  با شعار «ما کارگر هفت تپه‌ایم، گرسنه‌ایم، گرسنه‌ایم» آغاز کردند. نخستین دلیل اعتراض کارگران، عدم دریافت دستمزد به مدت سه ماه متوالی بود. اما در ماه‌های فروردین، خرداد، شهریور، مهر و اسفند سال ۱۳۸۶، این اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی به اشکال گوناگون، همچون بست‌نشستن در کارخانه، تحصن در مقابل اماکن دولتی از جمله استانداری، راهپیمایی در نقاط مختلف شهر، بستن جاده اندیمشک به اهواز، نمایان شد. در واکنش به خبر فروش هزار هکتار از ۱۲ هزار هکتار اراضی کشاورزی این کارخانه، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷؛ کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه با انتشار این خواسته‌ها به اعتراضات خویش ادامه دادند: ١.  پرداخت سه ماه دستمزد عقب افتاده ٢. پایان دادن به پرونده‌سازی‌های دروغین و پایان دادن احضار فعالان کارگری به دادگاه ٣.  برکناری مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره شرکت برکناری رئیس حفاظت ٤. ایجاد سندیکای مستقل کارگری»   ویکی پدیا، تاکیدات از من   همانطور که مشاهده میکنید قدمت دستمزد معوقه، پرونده سازی امنیتی علیه کارگران، حبس و احضار

چون در هفت تپه اتفاق میافتد (کامل)

تصویر
  انتشار خبر خلع ید اسدبیگی از مالکیت هفت تپه بدرست موجی از عکس العمل ها را بدنبال داشت. چرا؟ خبرگزاری فارس به ما یادآوری میکند که موسسات تولیدی «هپکو»، «ایران ترانسفو»، «ماشین سازی تبریز»،«شرکت تولید نیروی برق شاهرود»، «شرکت آب و خاک پارس»، «شرکت کشت و صنعت دامپروری مغان»، «سیلوی سنقر»، «شرکت تراورس البرز» ، «شرکت فولاد میبد» و … پیشتر از این بدنبال شکست در واگذاری به بخش خصوصی، به دولت بازگردانده شده بودند. کم نیستند فعالین کارگری که حتی روحشان هم از خلع ید مالکین خصوصی موسسات فوق بی خبر باشد. چرا وقتی هپکو -- یعنی یک مجتمع تولیدی صنایع سنگین که نه تنها در ایران بلکه در سطح خاورمیانه کم نظیر است و در نتیجه از نقطه نظر جایگاه  اقتصادی و صنعتی  نسبت به هفت تپه رتبه بمراتب بالاتری دارد -- بدون اینکه توجه قابل عرضی را بخود جلب کرده باشد و کمتر حزب و سازمان و فعالی بفکر تبریک گفتن و جشن گرفتن به آن باشد، دولتی میشود، اما همین اتفاق برای هفت تپه منجر به یک عکس العمل سراسری میشود؟ تفاوت جایگاهها را باید در قلمرو سیاست جستجو کرد. جایگاه هفت تپه در نقشه اقتصاد سیاسی ایران اقتصادی نیست، سیاسی

سوسیالیسم کارگری و ٤٢ سال اسلام زدائی عملی توده مردم

تصویر
محافل مختلف اپوزیسیون بورژوائی و کارگری جمهوری اسلامی بکرات از روشنگری ضد مذهبی صحبت بمیان آورده اند اما تنها کمونیستهای کارگری روی این واقعیت که جامعه ایران در یکصد سال گذشته اسلامی نبوده است دست گذاشته اند. ما سوسیالیستهای کارگری نشان داده ایم که روند زدوده شدن اسلام از زندگی روزمره مردم چه در دوران حکومت سلطنتی و چه در ٤٢ سال گذشته بدون انقطاع ادامه داشته است. آنچه این یادداشت بر مباحث قبلی میافزاید جلوه دیگری از اسلام زدائی در جامعه زیر حاکمیت جمهوری اسلامی است. نقد کمپ راست به اسلام در بهترین حالت شامل به استیضاح کشاندن روایات و رساله های مذهبی با اتکا به فهم عامه و درجه ای از اتکا به علوم طبیعی است. در این کمپ کسی بندرت بسراغ نقد قرآن میرود چرا که این کمپ در تحلیل نهائی به ابزار مذهب احتیاج دارد. پس نه میتواند و نه حاضر است با نقد رادیکال نظری به مذهب آنرا از ذهن جامعه بزداید، برعکس، به مذهب احترام میگذارد اما زیر فشار گرایش ضد مذهبی توده مردم ناگزیر به پذیرش صوری جامعه  مدرن  سرمایه داری شده است. این بهترین توازنی است که کمپ راست با مذهب در ایران برقرار کرده است.   در کمپ چپ، کم