برای رفقای دربندمان

 

صرف اینکه ٢٢٧ عضو مجلس اسلامی ملزم به تهیه طومار برای اعدام رفقای اسیرمان شوند، نشان از موقعیت بشدت تدافعی جمهوری اسلامی دارد. ضمن اینکه ما این موقعیت را مدیون مبارزات جانانه جوانان و خصوصا رفقای در بندمان در نزدیک به دو ماهه گذشته در ایران هستیم باید از این موقعیت فراتر رویم. لازم است اسرایمان را از سیاهچال های جمهوری اسلامی نجات دهیم.

 

هزینه ی ما برای رهائی از بختک اسلامی در ایندور از مبارزات توده ای، بنا به گزارش هرانا، حداقل ٣٢۰ کشته و نزدیک به پانزده هزار زندانی سیاسی و احتمالا هزاران زخمی و مجروح بوده است. این هزینه ها را میتوان و باید با اتکا به نیروی خودمان به صفر نزدیک کنیم. قدرت ما در اشکال مختلف به نمایش در میایند، در جنگ و گریز خیابانی، در اعتصابات و در تجمعات گسترده. آنچه ما را به موقعیتی برتر رسانده است تعداد ماست، ما اکثریت قاطعیم حتی اگر این اکثریت نتوانسته باشد تا به امروز خود را در قامت واقعی اش نشان دهد. اگر این اکثریت خود را در موج عظیم اعتراضات توده ای در خیابانهای ایران نشان دهد، تمام بند بند وجود جمهوری اسلامی را به لرزه می اندازد. گردهمائی میلیونی برای حکام رعب آور است، آنها را به عقب نشینی، به فرار می کشاند. آیا چنین تجمعاتی ممکن است؟

 

مراسم چهلم جانباختگان در دو هفته گذشته نشان داد که می‌توان تجمعات گسترده برگزار کرد. هم زمینه برای آمدن به خیابان وهم جمعیتی که خواهان اعتراضات گسترده باشد وجود دارند. علاوه بر این دو فاکتور، ما به شبکه های اجتماعی و فراخوان خاصی که عامل جذب میلیونی به خیابان باشد احتیاج داریم. وجود پانزده هزار زندانی سیاسی یک شبکه صدها هزار نفره از فعالینی را بوجود آورده است که باشکال مختلف برای یک بسیج همگانی فعال و دخیل میشوند. خواست آزادی زندانیان سیاسی در خود قدرت به بخیابان کشاندن توده زحمتکش در ابعادی وسیع را دارد. هنگام آتش سوزی زندان اوین دهها هزار نفر، اگر نه بیشتر، بسوی اوین روانه شدند. اما آیا میتوانیم با تجمع میلیونی عزیزانمان را از زندان رها کنیم؟ این کاملا ممکن است چون توازن قوا را بنفع ما تغییر میدهد.

 

شاخص توازن قوای انقلاب با حاکمیت، پیشروی ها و پسروی هایمان است. از آنجا که تنها ابزار جمهوری اسلامی برای سر پا نگه داشتن خود، سرکوب است، باید بتوان انعکاس توازن قوا را در این عرصه نشان داد. جمهوری اسلامی دست به جنایت میزند اما جرات ندارد مسئولیتش را بپذیرد، هذیان بهم میبافد. این یک نوع عقب نشینی است. پس قوای انقلاب برغم اینکه هزینه انسانی پرداخته است، توانسته است جمهوری اسلامی را به هزیمت بیاندازد. توازن قوای جاری اما هیچیک از طرفین را به موقعیت قطعا برتر و ضعیف تر  نکشانده است، پس شکننده است. نه جمهوری اسلامی دست از کشتار و به اسارت گرفتن برداشته است و نه ما توانسته ایم از اسیر شدن رفقایمان جلوگیری کنیم یا آنها را آزاد کنیم. اگر شاخص قوای جمهوری اسلامی زندان، قوه قهریه، و بیدادگاههایش است، شاخص ما در برتری  قوایمان، تعدادمان است. شناور شدن خیل میلیونی انسانی میتواند ما را از اسیر شدن مصون کرده و  دربهای زندان را باز کند چرا که بجز در یک قیام مسلحانه که ما بطور قهر آمیز کل دم و دستگاه سرکوب دولتی را در هم بشکنیم، چیره شدن قوای ما بر جمهوری اسلامی تنها بکمک چنین پشتوانه میلیونی ممکن است. لازم است موانع تجمعات یا هر شکل از تداخل میلیونی در انقلاب را شناسائی و همراه با توده مردم آن موانع را از سر راه برداریم. خواست آزادی زندانی سیاسی را به پرچمی برای بسیج میلیونی تجمعات مان تبدیل کنیم‌. راه پس نداریم. پس قسم به خون یاران، می ایستیم تا پایان!

**

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی