پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۲۱

فلسطین: چه میتوان کرد؟

تصویر
این حقیقت که ما مخالف تقسیم بندی سیاسی جوامع با ایجاد مرزبندی های کشوری هستیم، اینکه ما اصولا مخالف مفاهیم مرز کشوری و ملت و ملی گرائی هستیم منکر این واقعیت نمیشود که سازماندهی سیاسی - اقتصادی جوامع کنونی کشوری است. ارتباط بلافاصله ما با جامعه با یک شناسنامه و کارت ملی و کشوری و پاسپورت برقرار میشود. برای یافتن کار، مسکن، دریافت سوبسید بهداشتی و درمانی و تحصیلی و ...احتیاج به برسمیت شناخته شدن از طرف دولت محلی بعنوان شهروند یک جغرافیای سیاسی خاص داریم. تمام مشکلات پناهندگی بر سر همین قضیه است که پناهنده دارای امتیازات یک شهروند نیست. پناهنده کسی است که بطور"موقت" تابعیت، یا اجازه اقامت، کشوری که به آنجا پناه آورده است را ندارد. حال تصور کنید که این موقعیت گذرا و ناپایدار، دائمی و ابدی شود. سازمان ملل میگوید از تعداد دقیق کسانی که تابعیت هیچ کشوری را ندارند خبر ندارد اما میدانیم که قریب ٧٠٠ هزار نفر در ساحل عاج، ٦٠٠ هزار نفر در راکینه میانمار  و چند صد هزار نفر دیگر در هند و پاکستان بدون تابعیت زندگی میکنند. نوار غزه و کرانه باختری که به فلسطین موسومند با جمعیت ۵ میلیون نفره ش

تشکل شورائی، اداره شورائی، کنترل کارگری یا مدیریت بورژوائی؟

تصویر
  اینطور بنظر میاید که مبارزات کارگران هفت تپه تدقیق و کاربست مفاهیمی که عنوان این نوشته است را الزامی کرده باشد. این یادداشت کوتاه عمدتا تلاشی برای طرح صورت مسئله در متن مبارزات کارگران هفت تپه است.    عروج و نزول شعار اداره شورائی آنچه هفت تپه را هفت تپه کرد پرچم سیاسی اداره شورائی بود که متعاقب اعتراضات دیماه ٩٦ بلند شد اما بقول منتقدی:«  شعار اداره شورایی هفت تپه بعداً به نظارت شورایی تغییر پیدا کرد، و نظارت شورایی هم متعاقبا به عضویت نمایندگان کارگران در هیئت مدیره تعبیر شد، حالا در ادامه دگردیسی خود تفسیر باز هم جدیدتری پیدا کرده است.» اسماعیل بخشی در مصاحبه اخیرش تفسیر جدیدی از اداره شورائی بدست داده است: « پیش از خصوصی‌سازی تا زمانی که مدیریت تمام بخش‌های هفت‌تپه به دست پرسنل هفت‌تپه بود، شرکت خیلی خوب اداره می‌شد. وقتی می‌گوییم پرسنل هفت‌تپه منظورمان از بالاترین رده‌های مدیریت تا آبیار است. تا زمانی که تصمیم گیران، هدفگذاران این شرکت از خود پرسنل بوده و در آن رشد کرده‌اند که به تخصص و سطوح بالا رسیده‌اند، ما مشکلی نخواهیم داشت.»  منتقد اما  نتیجه میگیرد:« این تفسیر جدید را ..

خاورمیانه در غیاب سوسیالیسم

تصویر
  سلفی ها در کردستان قمه کشی میکنند، اسرائیل با یورش به ساکنان عرب زبان اورشلیم و کشتار کودکان درغزه می رود تا رکورد تازه ای بجا بگذارد. طالبان دختر بچه ها را در کابل قتل عام میکند. جمهوری اسلامی هر روز از طریق 'روزه داری واکسن' دست به کشتار دسته جمعی صدها و هزاران کوچک و بزرگ میزند و در عراق یکی دیگر از رهبران اعتراضات توده ای را در شهر کربلا شکار میکند. موش و گربه بازی ایران و آمریکا در تنگه هرمز ادامه دارد. عربستان سعودی و ایران با پهن کردن بساط قحطی در یمن مشغول چانه زدن در هتلهای مجلل هستند. از گرسنگی، بردگی و فلاکتی که ایران و آمریکا و عربستان سعودی و غرب و شرق در سوریه و لبنان و لیبی بوجود آورده اند نگو و نپرس... براستی که در غیاب سوسیالیسم خاورمیانه به چه جهنمی تبدیل شده است.   تنها امید واقعی برای خروج از وضعیت فلاکت بار جاری عروج پر خروش سوسیالیسم کارگری بدست پر توان کارگران در ایران است. هفت تپه در این میان قلب مبارزات کارگری است.   ورق را با برافراشتن پرچم اداره شورائی علیه حاکمیت سرمایه داری و در تقابل با مضحکه انتخابات، بنفع زحتمکشان ایران و خاورمیانه برگردانیم.

هفت تپه ۵ ساعت هم برای خلع ید هزینه نداد

تصویر
«کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، حرکت‌های اعتراضی خود را طی سال‌های  ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵،  با شعار «ما کارگر هفت تپه‌ایم، گرسنه‌ایم، گرسنه‌ایم» آغاز کردند. نخستین دلیل اعتراض کارگران، عدم دریافت دستمزد به مدت سه ماه متوالی بود. اما در ماه‌های فروردین، خرداد، شهریور، مهر و اسفند سال ۱۳۸۶، این اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی به اشکال گوناگون، همچون بست‌نشستن در کارخانه، تحصن در مقابل اماکن دولتی از جمله استانداری، راهپیمایی در نقاط مختلف شهر، بستن جاده اندیمشک به اهواز، نمایان شد. در واکنش به خبر فروش هزار هکتار از ۱۲ هزار هکتار اراضی کشاورزی این کارخانه، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷؛ کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه با انتشار این خواسته‌ها به اعتراضات خویش ادامه دادند: ١.  پرداخت سه ماه دستمزد عقب افتاده ٢. پایان دادن به پرونده‌سازی‌های دروغین و پایان دادن احضار فعالان کارگری به دادگاه ٣.  برکناری مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره شرکت برکناری رئیس حفاظت ٤. ایجاد سندیکای مستقل کارگری»   ویکی پدیا، تاکیدات از من   همانطور که مشاهده میکنید قدمت دستمزد معوقه، پرونده سازی امنیتی علیه کارگران، حبس و احضار

چون در هفت تپه اتفاق میافتد (کامل)

تصویر
  انتشار خبر خلع ید اسدبیگی از مالکیت هفت تپه بدرست موجی از عکس العمل ها را بدنبال داشت. چرا؟ خبرگزاری فارس به ما یادآوری میکند که موسسات تولیدی «هپکو»، «ایران ترانسفو»، «ماشین سازی تبریز»،«شرکت تولید نیروی برق شاهرود»، «شرکت آب و خاک پارس»، «شرکت کشت و صنعت دامپروری مغان»، «سیلوی سنقر»، «شرکت تراورس البرز» ، «شرکت فولاد میبد» و … پیشتر از این بدنبال شکست در واگذاری به بخش خصوصی، به دولت بازگردانده شده بودند. کم نیستند فعالین کارگری که حتی روحشان هم از خلع ید مالکین خصوصی موسسات فوق بی خبر باشد. چرا وقتی هپکو -- یعنی یک مجتمع تولیدی صنایع سنگین که نه تنها در ایران بلکه در سطح خاورمیانه کم نظیر است و در نتیجه از نقطه نظر جایگاه  اقتصادی و صنعتی  نسبت به هفت تپه رتبه بمراتب بالاتری دارد -- بدون اینکه توجه قابل عرضی را بخود جلب کرده باشد و کمتر حزب و سازمان و فعالی بفکر تبریک گفتن و جشن گرفتن به آن باشد، دولتی میشود، اما همین اتفاق برای هفت تپه منجر به یک عکس العمل سراسری میشود؟ تفاوت جایگاهها را باید در قلمرو سیاست جستجو کرد. جایگاه هفت تپه در نقشه اقتصاد سیاسی ایران اقتصادی نیست، سیاسی