پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۲۲

موثرترین پاسخ به آمریکا و رضا پهلوی

  نقد و افشای دسیسه آمریکا برای حقنه کردن رضا پهلوی جای خود، اما این تحرکات به یک پاسخ قاطع و اثباتی کارگران نیاز دارد. مگر نه این است که آمریکا قصد دارد رضا پهلوی را با به بوق کردن شعار 'رضا شاه روحت شاد'  که سر جمع ۵۰ نفر هم تکرار نمی‌کنند بعلاوه ی "نوستالژی حکومت شاه"، که هر دو مقولاتی اثباتی هستند، به ما قالب کند؟ پس کارگران لازم است جواب مناسب و متناسب به آنرا، که آلترناتیو اثباتی شان است، مطرح کنند. معلمان، پرستاران، کارگران نفت و پتروشیمی، کارگران هفت تپه، شرکت واحد، رانندگان کامیونها، کارگران ساختمانی، خبازان، کارگران معادن و ... لازم و کافی است بازای هر تک نفر آنها، صد نفر را در اعتراضات سراسری خود با فریاد "آزادی، برابری، حکومت کارگری" بسیج کنند. باین ترتیب نه تنها پرونده ضد کارگری آلترناتیو سازی آمریکا بسته بلکه جای پای کارگران بعنوان جدی ترین آلترناتیو حکومت محکم تر میشود. ***

"اکسیر رهبری"

تصویر
  در یادداشت قبلی ام که ده روز پیش تحت عنوان "ما و خیزش انقلابی جاری" منتشر شد قول داده بودم در قسمت بعدی آن یادداشت از "نقش ما" در خیزش انقلابی جاری صحبت کنم. اولین مشکلم در وفادار ماندن به آن وعده این است که آیا شرایط انقلابی هنوز برقرار است؟ آیا هنوز یک خیزشی انقلابی در جریان است؟ خیزش دانشجوئی تیر ماه ۷۸ تنها شش روز ادامه داشت، خیزش دیماه ٩٦ تنها ده روز دوام داشت و خیزش آبان ٩٨ حول و حوش دو هفته ادامه پیدا کرد. خیزش اخیر توده کارگر و زحمتکش در نیمه اردیبهشت ماه امسال آغاز شد و پیش از اینکه شعله خشم شان فروکش کند به اعتراضاتی که در پی فروپاشی ساختمان متروپل در آبادان شکل گرفت متصل شد و تا نیمه دوم خرداد ادامه پیدا کرد. در انتهای خرداد ماه اعتراضات متوقف نشده اند اما آیا هنوز در شرایط انقلابی بسر میبریم؟ در فردای انقلاب ۵٧ ما شاهد شرایط انقلابی متعددی بودیم اما بغیر از امتداد انقلاب پنجاه و هفت که تا سی خرداد ٦٠ ادامه یافت، تنها اعتراضات ١٣٨٨ بود که دوام نسبتا طولانی تری پیدا کرد. تداوم انقلاب ۵٧ تا دو سال و نیم بعد از آن به یمن بوجود آمدن یک دوره انتقالی و بی ث

"خدعه" بازتابی از تغییر پایه ای رابطه آمریکا با ایران

خدعه، لینک زیر، نام باصطلاح مستندی از صدای آمریکاست که در فردای سالمرگ خمینی، ١٤ خرداد، یعنی درست همزمان با سخنرانی وحشت خامنه ای منتشر شده است. "خدعه" خمینی را چنان استاد فریبکاری معرفی میکند که برای کسب قدرت نه تنها توده مردم، نه تنها  دولتهای غربی که حتی نزدیکترینهایش را فریب داد! اهمیت این "مستند" محتوای خدعه گر سازندگان آن نیست بلکه تغییر اساسی رابطه آمریکا و جمهوری اسلامی است. تا بحال دولت آمریکا خط قرمز جمهوری اسلامی، خمینی، را کاملا رعایت میکرد. عبور از این خط قرمز بار دیگر نشان می‌دهد که آمریکا پس از جنگ در اوکراین دست از حمایت خود از جمهوری اسلامی شسته، منتظر فرصت برای تغییر رژیم در تهران است. خدعه خواندن عملکرد خمینی در کسب قدرت سیاسی او از طرف یک دولت، خصوصا آمریکا، عین اعلام جنگ، عین اعلام"جمهوری اسلامی باید برود" است. برجستگی جایگاه کنفرانس مطبوعاتی اخیر رضا پهلوی، که درست مصادف با سالمرگ خمینی در ١٣ خرداد برگزار شد، این موضع آمریکا است . خدعه گر اصلی در انقلاب ۵ ٧ اما چهار روسای دولتهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، خصوصا کارتر و ژیسکار

مشکل شعار "دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست"

تصویر
ضمن اینکه شعار بالا ظاهر رادیکالی دارد، یکجای آن بنظرم درست نمی آمد که نمیتوانستم بلافاصله روی آن انگشت بگذارم. "دشمن ما" قطعا همینجاست، یعنی جمهوری اسلامی است. هیچ مشکلی با آن نیست. مشکل حتی "دروغ میگن آمریکاست" نیست، چون جمهوری اسلامی بواقع دروغ میگوید که دشمن یک عامل خارجی است، مسبب مستقیم تمام مشکلات زحمتکشان، جمهوری اسلامی است. آنچه در این شعار در پاسخ به "دژمن" گفتن های خامنه ای ایراد دارد، فحوای "دشمن" است. این شعار عکس برگردان استدلال جمهوری اسلامی در داخلی و خارجی کردن دوست و دشمن است که بر خلاف جمهوری اسلامی، دشمن را صرفا داخلی معرفی میکند. این حتما نشانه اعتلای جنبشی است که جمهوری اسلامی را مانع خود میداند اما استدلالی که دشمن را به داخلی و خارجی تقسیم میکند بر ناسیونالیسم استوار و باین دلیل اشتباه است که  آمریکا را در همدستی طبقاتیش با جمهوری اسلامی  تبرئه میکند. در ضمیمه این  یادداشت به زوایائی از اتحاد عمل آمریکا و جمهوری اسلامی در  ۴۳  سال گذشته اشاره میکنم. کارنامه خونین و سراسر توحش جمهوری اسلامی، که جاده صاف کن بقدرت رسیدنش اتفا

همه با هم موقوف

رادیو فردا:”در شهر کازرون، کسبه با شعار «رضاشاه، روحت شاد»، و در میناب با شعار «مسئول بی‌کفایت، نمی‌خوایم نمی‌خوایم»، اعتراض خود را به افزایش مالیات بخش خصوصی که آن را «بی‌ضابطه» می‌نامند، نشان دادند.” بازاری و دلال و کسبه مامور متحقق کردن سود سرمایه، یعنی فروش کالا، در فرآیند توزیع کالا هستند، هیچ نقشی در تولید ثروت ندارند. ثروت محصول مواد اولیه، یعنی طبیعت، بعلاوه نیروی کار در پروسه تولید کالا است. پس اعتصاب هر بخشی از کارگران تولیدی – چه کارگر صنعتی چه معلم و چه پرستار چه راننده کامیون- کمر سرمایه داری را میشکند. اعتصاب بازاری و دلال تنها تحقق سود را بعقب می‌اندازد اما اقتصاد سرمایه داری را تهدید نمی‌کند. تا آنجا که به سیاست مربوط میشود، بازاری بخشی از طبقه سرمایه دار، تازه بخش سنتی آن است که در ۱۲۰ سال گذشته ایران همیشه بعنوان حامی ارتجاع مذهبی یا در بهترین حالت در حمایت از ارتجاع ملی پا بمیدان سیاست گذاشته است. اگر عوامفریبی نباشد، خام خیالی محض است که تصور کنیم بازاری و دلال برای رفاه کارگر دست به اعتصاب و اعتراض میزند یا حتی خواستهای مشترک سیاسی با کارگران دارد. این جماعت در

از ۵ اسفند تا ١٣ خرداد

  زمینه های شروع جنگ “دوران ساز” اوکراین که در ۵ اسفند ۱۴۰۰ آغاز شد، منافع و اهداف روسیه از یک طرف و منافع آمریکا   که عامل تشویق روسیه به شروع این درگیری نظامی شد، از سوی دیگر، موضوع بحث مستقلی است. قریب به یقین، خواننده این سطور با تحلیلهای متفاوت درباره این جنگ آشنا و نظر خاص خود را شکل داده است. تا آنجا که به منافع آمریکا مربوط میشود، بنظر من، این جنگ فرصتی استثنائی برای اعاده موقعیت آمریکا بعنوان یک ابر قدرت پس از پایان جنگ سرد بوجود آورد. برخلاف اسفند ۱۳۸۱ که هئیت حاکمه آمریکا برهبری بوش پسر با داعیه یکسانی برای دومین بار به عراق حمله کرد و از همه سو مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفت طوریکه از نظر سیاسی جنگ را بواقع قبل از شروع باخت، جنگ روسیه و اوکراین حکم یک موهبت آسمانی را برای آمریکا پیدا کرد. صرف پروسه ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه روسیه پیروزی چشمگیری برای آمریکا شد چرا که از کانال ناتو در راس یک بلوک جهانی نظامی سیاسی قرار گرفت. اگر افول سیاسی – نظامی آمریکا در دو دهه گذشته را با امروز مقایسه کنیم، موقعیت بسیار برتر آمریکا   بوضوح قابل رویت است. البته نباید فراموش کرد که به

ساخت یا انهدام بمب اتم؟

  فتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل: “ایران به‌زودی به بمب اتمی می‌رسد، مگر اینکه غرب مقابل این رژيم بایستد” سازمان اطلاعاتی آلمان: “جمهوری اسلامی مصمم به ساختن بمب اتم است” “جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی این کشور و ایال هولاتا، همتای اسرائیلی او با برگزاری نشست مشترکی، بر ادامه تلاش واشینگتن و تل‌آویو برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی و مقابله با فعالیت‌های خصمانه تهران در منطقه تأکید کردند.” امروزه “مذاکرات هسته ای” موسوم به برجام احتمالا برای خود مذاکره کنندگان هم به یک شوخی تبدیل شده است. دور آخر مسابقه ی ساخت یا انهدام بمب اتم با حداکثر سرعت فی البداهه آغاز شده است. کدامیک سریعتر به خط پایان میرسد: جمهوری اسلامی با اعلام ساخت بمب اتم یا بمب افکنهای آمریکا و اسرائیل در تخریب مراکز ساخت بمب اتم؟ اگر جنگ اوکراین نبود، آمریکا با تز “با جمهوری اتمی اسلامی کنار می‌آئیم” برژینسکی حداکثر با اعلام “ای داد بیداد، دیر جنبیدیم، امروز باید کنار بیائیم!” سر وته قضیه را هم میاورد. امروز اما با توجه به جنگ در جریان اوکراین یک امر مسلم شده است، یا جمهوری اسلامی سر خر را کج می‌کند و از تب

ما و خیزش انقلابی جاری

تصویر
  پیام اخیر رضا پهلوی بخشی از تلاش آمریکا برای مهندسی تحولات در ایران است، از روی تپقهای او در هنگام قرائت پیام میشد فهمید که این پیام ابتکاری شخصی نیست. رد پای این مهندسی را در تیتر باصطلاح "خبری" رادیو فردا "تظاهرات گسترده در آبادان با شعار ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم"، در ترورهای اخیر اسرائیل در ایران، در تهدیدهای اخیر آمریکا برای اقدامات تلافی جویانه در خاورمیانه، در مصادره نفت ایران در کشتی روسی در یونان و در  لغو بازی فوتبال ایران و کانادا میتوان یافت اما نهایتا دو عامل داخلی و جهانی موتور این تحرک بوده اند: یکی شرایط انقلابی حاکم بر ایران و دیگری جنگ در اوکراین .   آمریکا برای اجرای مهندسی رهبری، برخلاف سال ۱۳۵۷ ، ابزارها و اهرمهای سیاسی و نظامی تعیین کننده ای در دست ندارد. نه جمهوری اسلامی و نه ارتش و سپاه مطیع اوامر آمریکا نیستند. آنچه آمریکا برای "مهندسی" تحولات ایران رویشان حساب باز کرده است شامل سه جز میشود. اول، از دید آمریکا رضا پهلوی یکی از آلترناتیوهای ممکن برای جانشینی جمهوری اسلامی است و به این اعتبار قابل حمایت است. توحش، عقب مان

پایه اجتماعی "رضا شاه روحت شاد"

  هر دو جناح راست و چپ اپوزیسیون بورژوائی جمهوری اسلامی یک پایه اجتماعی واقعی دارند: علاوه بر سرمایه داران، بخش قابل ملاحظه ای از طبقه متوسط وجود خود را مدیون بی ثباتی سیاسی جمهوری اسلامی است. این حقیقت بخشی از آگاهی عمومی است که بی ثباتی سیاسی منجر به عدم سرمایه گذاریهای کلان در ایران شد. این به نوبه خود طیف وسیعی از تولیدکنندگان و دلالان خرد را بوجود آورد. طبقه متوسطی که گلایه هائی نیز دارد. پاسخ نگرفتن گلایه هایش آنها را به سمت اپوزیسیون پرو غرب هل داده است. این طبقه متوسط علیرغم تمام انتقادات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اش به جمهوری اسلامی با جوهرحاکمیت ضد بشری آن توافق دارد. مانند جمهوری اسلامی به شدت ضد کارگر، نژادپرست، ضد افغان، ضد زن و مخالف هر نوع برابری حقوقی انسانها است. مخالفتش با مداخله جمهوری اسلامی در خاورمیانه پایه نژادپرستی دارد: با ساخت بیمارستان و مدرسه برای عربها و آفریقایی ها مخالف است اما هیچ مشکلی با دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای یا قلدری نظامی یا سرکوب زحمتکشان کشورهای منطقه ندارد. این طبقه متوسط اما در نهایت با حاکمیت تئوکراسی قرون وسطایی و دخالت آن در