پست‌ها

خود کشی نبود، آگاهانه بود

  اگر “خود کشی سیاسی حامد اسماعیلیون”، بقلم بهروز فراهانی، با عبارتی نظیر “تصویر عوامفریبانه ای که از اسماعیلیون ساخته شد” شروع شده بود، میشد قبول کرد که نویسنده در پذیرش این عوامفریبی شریک نبوده است. “افکار عمومی در اپوزیسیون”، که او در تایید مقبولیت ادعای خود بیان کرده است، عکس خمینی در ماه را هم دید. این واقعیت ذره ای از عوامفریبانه بودن آن تصویر از خمینی نمی‌کاهد. القا چنین باوری، یعنی تصویر رمانتیک از پدر داغدیده و تک و تنها[١]، از طرف نویسنده است که با نتیجه گیری او، خودکشی سیاسی، چفت می‌شود. اما از آنجا که تصویر مفروض غلط است، نتیجه گیری هم اشتباه است. نقش اسماعیلیون در سیاست راست، بسیار پیش تر از خیزش انقلابی جاری، در همان تجمعات کوچک که جمعیتش را حککا و چپها تامین میکردند، شروع شده بود، همان جمعیتی که اسماعیلون اصلاح طلب به آن امر میکرد شعار مرگ بر جمهوری اسلامی ندهد. او پیش از کشته شدن مهسا امینی در پارلمان و دفتر نخست وزیری ترودو رفت و آمد   داشت . اتاق فکری که پس از شروع انقلاب جاری برای برجسته کردن اسماعیلیون شکل گرفت[٢]، خودکشی که نکرد هیچ، خیلی حساب شده هر گام خود ر

انتخاب با انقلابیون داخل است!

  مناسبت عاشورا به اسلامیون و مناسبت روز ملی شدن نفت به ناسیونالیستها تعلق دارد. ما نمیتوانیم با فراخوان هر اندازه سوسیالیستی خود عاشورا را از محتوای اسلامیش تطهیر دهیم، نمی توانیم روز ملی را از محتوای ناسیونالیستی اش تطهیر دهیم. حامد اسماعیلیون بهمراه دولتهای کانادا، اوکراین، انگلیس و سوئد پرچمداران دادخواهی سرنگونی هواپیمای اوکراینی شده اند. این صندلی پر شده، به صرف هیچ فراخوانی خالی نمیشود، به چپ گرایش پیدا نمیکند . فراخوان اسماعیلیون بمناسبت سالگرد سرنگونی هواپیما در روز ۲۹ دسامبر داده شد، یعنی پیش از اطلاعیه ای که در داخل ایران به همین مناسبت داده شد. دور از تصور نیست که فراخوان داخل با ابتکار و دخالتگری اصلاح طلب – توده ایستها و در هماهنگی با اسماعیلیون کلید خورده باشد و سپس برخی از تشکلهای انقلابی به آن پیوسته باشند و اینهمه قبل از اعلام علنی ائتلاف راست، در ۳۱ دسامبر، اتفاق افتاده است. چپهای توده ایست و ناسیونالیستهای کرد نظیر حککا و حکا و راه کارگر بعدا به موج فراخوانها پیوستند . این ترکیب، اصلاح طلبان سابق با ویترین اسماعیلیون و با حمایت دولت کانادا و در ادامه لبیک توده

فراخوان ١٨ دیماه، حمایت از ائتلاف راست

با اعلام علنی ائتلاف راست، یعنی اطلاعیه مشترک رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون، معصومه قمی، علی کریمی و دو مترسک دیگر در شب سال نو میلادی، لازم است جایگاه فراخوان ١٨ دی ماه حامد اسماعیلیون را در متن ائتلاف مشخص کرد. این فراخوان، برخلاف ظاهر عوامفریبانه آن، فراخوانی برای قربانیان هواپیمای اوکراینی نیست، فراخوانی در تائید ائتلاف راست است. حمایت از فراخوان اسماعیلیون برای اعتراض در روز ۱۸ دیماه، سالگرد شلیک به هواپیمای اوکراینی، خطای مهلکی برای انقلاب است. صرفنظر از نیت فراخوان دهندگان به تجمعات و اعتصابات در آنروز در ایران، اعتبار این اعتراضات به حساب ائتلاف راست ریخته میشود، جای پای راست در ایران را محکم میکند. از آن فاصله بگیریم .   **** ضمیمه – یادداشت زیر استاتوس آپدیت سه روز پیشم در فیسبوک، پیش از اعلام ائتلاف راست است . انقلاب باید از شارلاتانیسم اسماعیلیون عبور کند ! به حامد اسماعیلیون هالیفکس نشین مجال ندهیم. او نماینده قربانیان نیست، او به پیشواز   قربانی کننده ها رفته بود. اسماعیلیون پس از حضور در کنفرانس امنیتی هالیفکس که مورد اعتراض و خشم بسیاری در اپوزیسیون واقع شد، این

مراسم تدفین و عزاداری

  رگزاری مراسم چله   ی جانباختگان خیزش انقلابی به سوال “آیا این مراسم ریشه اسلامی یا کلا مذهبی دارد؟” در محافلی از سوسیالیستها دامن زد. در جستجوی پاسخ به این سوال به جمعبندی زیر رسیدم که البته با پاسخ جامع و کامل فاصله بسیار زیادی دارد . سایت “مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی” می گوید:«بسیاری از چیزهایی که اکنون در جامعه جزء سنت های فراموش نشدنی مردم شده، فاقد وجاهت شرعی و دینی است . یکی از سنت ها مراسمی است که هنگام فوت و خصوصاً بعد از فوت تحت عنوان های مختلف برگزار می شود.در حالی که برخی از این کارها برعکس روایات و احکام دینی است.» اسلام مبتکر مراسم هایی که به مناسبت مرگ کسی در روزهای ۳ و ۷ و ۴۰ برگزار میشوند، نبوده است اما اسلامیون تبصره هائی برای برگزاری این مراسم، مانند نماز و روضه و قران خوانی، ابداع کرده اند. اهمیت اعداد فوق بسیار قدیمی تر از مذاهب ابراهیمی هستند اما مذاهب ابراهیمی وقایعی را با این اعداد تداعی کرده اند. اعداد ۷ و ۴۰ در تورات چندین بار تکرار شده اند، مثلا: خلقت خدا در ٧ روز انجام شد، سیل بزرگ در ٤٠ روز و ٤٠ شب به وقوع پیوست، نوح ٧ جفت از هر حیوانی را   با

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

«عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشد» همان ذهنیت مذهبی است که جمهوری اسلامی نمونه های بارز آن را در دوران جنگ ایران وعراق بدست داد: شهید داده ایم مراسم عروسی گرفتن تان با صدا و شادی همراه نباشد، یا اصلا عروسی تان را بیندازید به بعد از جنگ؛ جنگ است و داریم شهید میدهیم. جشن تولد نگیرید؛ خانواده های شهیدان عزادارند حجاب تان را سفت تر کنید؛ خانواده شهدا عزادارند با بلند خندیدن نمک به زخم شان نپاشید؛ و خلاصه چون یک عده در جنگ کشته شده اند و دارند میشوند شادی کلا تعطیل، جنب و جوش و جست و خیز فارغ از غم حرام، آرایش کردن ممنوع، و در یک کلام زندگی ممنوع!  اگر عجولانه قضاوت کنیم و شاخص افت جنبش انقلابی را استقبال ضعیف فراخوان به اعتصاب و اعتراض در سه روز منتهی به امروز بدانیم، آنگاه ماتم گرفتن در شب انقلاب زمستانی نتیجه منطقی چنین فضای دلسردی است. این فضا را نه با عزا برای از دست دادن عزیزان مان که با یادآوری دستاوردهای بزرگ تاکنونی که آن عزیزان بخاطرش جانشان را از دست دادند عوض کنیم. بقول رهنورد یادشان را با شادی و جشن زنده نگه داریم و محکم به محکمی یلدای انقلاب، یلدا آقا فضلی اعلام کنیم "م

به بهانه وصیت زنده یاد مجید رضا رهنورد: انقلاب جشن توده هاست!

  مجید رضا رهنورد، کارگر یک میوه فروشی، با شجاعت کم نظیری در آخرین لحظات حیات خود، آگاهانه از ما خواست بدام فرهنگ عزا و ماتم اسلامی، آنهم در وسط یک نبرد خونین با حکومت اسلامی، نیفتیم. افسرده نشویم، شاد باشیم. باید اذعان کرد که هیچ حرف و دلیلی نمی تواند مرحم از دست دادن عزیزترین هایمان باشد، نمیتواند مانع ماتم گرفتن نزدیکان مجید رضا شود اما ما بعنوان یک جامعه نباید به تله افسردگی بیفتیم. برخی، بنظر من عمدتا، عمدا و آگاهانه اصلاح طلبان سابق و جاری، بطور مستمر در حال شایعه پراکنی و دروغ گفتن جهت چوب لای چرخ انقلاب گذاشتن هستند. اینها از زبان سلبریتی هایشان در بوق و کرنا می کنند که «اینروزها حالمان خوب نیست، اصلا حال هیچکس خوب نیست، عزا داریم، در غم و غصه از دست دادن جوانانمان هستیم.» که البته دروغ میگویند. برخی از مردم متاثر از این گفته ها و تحت تاثیر فرهنگ مسلط اسلامی تصور میکنند که باید چنین گفت. مابازای سیاسی چنین روایتی از “حال و هوای ما” فراخوان به راهپیمائی سکوت، سیاه پوشیدن، نماز و عزا خواندن، عزلت نشینی و در نهایت شکست است. اولا اجازه دهید مختصری جواب “از دست دادن جوانان” را به ای

توهین به مقدسات علی جوادی

  دو استاتوس آپدیت زیر به رفت و آمدهائی بین علی جوادی و من منجر شد ) ١) که فکر میکنم یک یا دو نکته قابل عرض برای رفقای کمونیست کارگری داشته باشد.   استاتوس آپدیت اول خطای مهلک تئوریک منصور حکمت: بحث سلبی - اثباتی آبشخور حککای امروز در تمام مواضع راست و مباحث ارتجاعیش از جمله 'اپوزیسیون اپوزیسیون نشوید'، 'همه با هم'، 'علیه سلطنت شعار ندهید'، 'ج ا هم مخالف فقر است'، 'معصومه قمی مترقی است'، 'حامد اسماعیلیون عامل وحدت است'، حمایت از ۱۴ معصوم، اتحاد با پرچم شیر و خورشید، ستایش ترامپ و و و بحث بالاست. علی جوادی:«دوست گرامی، سیاستهای ارتجاعی و راست حمید تقوایی کوچکتربن ربطی به بحث درخشان سلبی اثباتی منصور حکمت ندارد. یک مثال نقض برای رد این ادعای پوچ کافی است، من شخصا با تمام قوا سیاستهای دست راستی حمید تقوایی را در ضمن حمایت از بحث و متد سلبی در انقلاب عمیقا نقد میکنم! با تشکر» عباس گویا: « Ali Javadi اشتباه میکنی، دارد. بحثش را پیشتر کرده بودم، حکمی که در بالا آوردم، تنها مشاهدات عملکرد به آن تئوری است:  "در نقد جنبش سلبی -