مراسم تدفین و عزاداری

 

رگزاری مراسم چله  ی جانباختگان خیزش انقلابی به سوال “آیا این مراسم ریشه اسلامی یا کلا مذهبی دارد؟” در محافلی از سوسیالیستها دامن زد. در جستجوی پاسخ به این سوال به جمعبندی زیر رسیدم که البته با پاسخ جامع و کامل فاصله بسیار زیادی دارد.

سایت “مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی” می گوید:«بسیاری از چیزهایی که اکنون در جامعه جزء سنت های فراموش نشدنی مردم شده، فاقد وجاهت شرعی و دینی است . یکی از سنت ها مراسمی است که هنگام فوت و خصوصاً بعد از فوت تحت عنوان های مختلف برگزار می شود.در حالی که برخی از این کارها برعکس روایات و احکام دینی است.» اسلام مبتکر مراسم هایی که به مناسبت مرگ کسی در روزهای ۳ و ۷ و۴۰ برگزار میشوند، نبوده است اما اسلامیون تبصره هائی برای برگزاری این مراسم، مانند نماز و روضه و قران خوانی، ابداع کرده اند. اهمیت اعداد فوق بسیار قدیمی تر از مذاهب ابراهیمی هستند اما مذاهب ابراهیمی وقایعی را با این اعداد تداعی کرده اند. اعداد ۷ و ۴۰ در تورات چندین بار تکرار شده اند، مثلا: خلقت خدا در ٧ روز انجام شد، سیل بزرگ در ٤٠ روز و ٤٠ شب به وقوع پیوست، نوح ٧ جفت از هر حیوانی را  با خود آورد. در انجیل اعداد ٣، ٧، ١٢ و ٤٠ مکرر استفاده شده اند، بعنوان مثال عدد ٣ با تعداد کسانی که در سر خدا هستند تداعی میشود.

توضیح طبیعی اهمیت این اعداد به دورانی برمی گردد که انسان اصولا اعداد را ابداع و از آنها برای شمارش استفاده کرده بود. باستان شناسان معتقدند اعداد برای اولین بار حدود ۵۵۰۰ سال پیش در متن شهرنشینی – و قطعا در تغییر شکل مالکیت – مورد استفاده قرار گرفته اند. اهمیت عدد ۷ به عنوان مثال این بوده است که هفت جسم در آسمان (خورشید، ماه، مریخ، ونوس، زهره، مشتری و زحل) را میتوان با چشم غیر مسلح دید. مبنای اعداد اعشاری وجود ده انگشت دست است.

باستان شناسان می گویند خاکسپاری و اجرای مراسم یادبود برای مردگان،  قدمت قریب به ۳۰۰ هزار ساله دارد، به دوران ماقبل انسان، نئاندرتالها، برمیگردد. از آنجا که مرگ بزرگترین رمز و راز بشر بوده و همچنان هست، خلق یا تلاش برای ارتباط با عناصر ماورا الطبیعه در مراسم تدفین و عزاداری همیشه وجود داشته است. موجودی ماورا طبیعه زندگی را گرفته است. پس بخاطر ترس از او یا ترساندن او یا مماشات با او، مبادا جان بیشتری را بگیرد یا جان گرفته را پس بدهد، مراسم هایی با قربانی کردن موجودی زنده برگزار می شده است. پوشیدن نقاب یا رنگ کردن بدن در این مراسمها باب میشود، مراسمی که شاید به قدمت مراسم تدفین برمیگردد. حتی این تصور که انسان پس از مرگ به زندگی ادامه میدهد بسیار قدیمی تر از مذاهب ابراهیمی هستند چرا که ابزار شخصی و غیر شخصی، یعنی لوازمی برای ادامه زندگی پس از مرگ، از حداقل دهها هزار سال پیش، همراه مردگان دفن میشدند. مذاهب ابراهیمی، با پیشقدمی یهودیت، تلاش کرده اند به آنچه پیشتر در قالب ارتباط با موجودات ماورا طبیعی در مراسم تدفین و یادبود وجود داشت، مهر مذهب خود را بزنند.

از سوی دیگر تجربه و شناخت انسان از خود به انسان اجتماعی آموخته است که برای کنار آمدن با مرگ نزدیکان مان به سوگواری و ابراز احساسات، به زمان و به همدردی احتیاج داریم. ترکیب این سه عنصر خالق سنت هایی با زمانبندی خاص نظیر آنچه در ایران رایج است، بوده است که در آن اطرافیان عزادار با ابراز همدردی و همنشینی شدید با او تا چهل روز پس از مرگ، عزادار را همراهی میکنند تا موجب تسلی خاطرش شوند.

من مشکلی با این سنت که به بهانه روزهای اول و سوم و هفتم و چهلم و هر چه مابین این روزها است با عزادار همدردی میشود، فقدان متوفی را با حضور دیگران کمرنگ میکند نمیبینم. بنظر من این مراسم بسیار انساندوستانه هستند چرا که این مراسم نهایتا اشکال مختلفی از اظهار همدردی با عزادار هستند، سنتهای با ارزشی هستند که البته باید اضافات مذهبی را از آنها زدود.

***

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی