در پاسخ به سخنگوی حزب حکمتیست

 

قلمزن حزب حکمتیست در پاسخ به نوشته ضمیمه ام، میگوید:«ایا حزب حکمتیست علیرغم هشدار به کارگران در خصوص تحریک عوامل اسدبیگی حتی یکبار اعتصاب کارگران را محکوم کرده است؟» توجه کنید قلم فوق خود را سخنگوی حزب حکمتیست معرفی کند. میگوید حزب حکمتیست به کارگران هشدار تحریک شدن داده است، نمیگوید خودش هشدار داده است. قلم او پس بادعای خودش نقش سخنگوی حزب حکمتیست را بازی میکند. بسیار خب. دوم، سخنگوی حزب حکمتیست، کارگران را متهم به شرکت "در بازی کثیف" اسد بیگی میکند – " بازی کثیف ... تحریک کارگران برای اعتصاب" اما همزمان میگوید حزب حکمتیست اعتصاب کارگران را محکوم نکرده است بلکه فقط ناقابلا عرض کرده است اعتصاب کارگران به تحریک کارفرما و شرکت در بازی کثیف او بوقوع پیوسته است، همین، خیلی ناقابل! همچنین قلم حزب حکمتیست سر در آخور ادبیات شاهنشاهی و اسلامی برده، کارگران معترض را تحریک شده میخواند چون لابد خرد ندارند حال چه جمعی چه فردی، اما خب حزب حکمتیست هیچ کجا نگفته است کارگران هفت تپه بیشعورند، فقط گفته است که کارگران "هشدار حزب حکمتیست در تحریک شدن شان" را درک نکردند، آنقدر بی بصیرت بودند که نفهمند شب باید گشنه خوابند ولی برای شرکت در "بازی کثیف" اسد بیگی تحریک نشوند! دست بر قضا در یک تناقض گوئی محشر، همین قلم پیشتر گفته بود "هر کارگر هفت تپه" میداند که اعتصاب بازی کثیفی است و این یک "واقعیت عینی"  و کذاست. اما خب سخنگوی حزب حکمتیست فراموش کرده است که بگوید کارگران اعتصابی دقیقا چه کسانی هستند؟ بنابر استدلال او، کارگران اعتصابی نمیتوانند "هر کارگر هفت تپه" باشند چون آنها که به این "واقعیت عینی" وقوف دارند، هشدار لازم ندارند و با اعتصاب خود وارد بازی کثیف کارفرما نمیشوند. این کارگران اعتصابی از کجا آمده اند؟ نکند جیره خواران زالو هستند؟ راستی، اسماعیل بخشی که از اعتصابشان دفاع کرده نیز بنا بر استدلال سخنگوی حزب حکمتیست هالو است، نفهمیده که نباید در این بازی کثیف شرکت کرد. در تحلیل نهائی انصافا ما باید عمیقا سپاسگزار حزب حکمتیست و سخنگویش باشیم که اعتصاب کارگران را فقط بازی کثیف و تحریک کارفرما معرفی کرده و آنرا رسما و صراحتا و علنا محکوم نکرده است!

 مورد بالا تنها نمونه و آنهم نمونه "سالم تری" از ادبیات سخنگوی حزب حکمتیست به من بود!

 در پاسخ به نوشته سخنگوی حزب حکمتیست که در جواب به من به موضع رقت انگیز تدافعی افتاده است تا جائیکه حرفهای اولیه خودش را هم تحریف کرده است! -- حال چه بلائی سر حرفهای من در آورده است، بماند -- باید الزاما بقول انگلیسی ها گفت: Get a life!

 اما سوالم از حزب حکمتیست این است که علیرغم هر درجه اختلاف نظر، آیا سخنگوی بهتری در آن حزب وجود ندارد؟ کسی که حداقل دست در توبره ادبیات حکام ضد کارگر نبرد؟ کارگر را نفهم نداند، به اعتصابشان لقب مشارکت در بازی کثیف ندهد و خرواری از تحریف و جعل در یک نوشته کوتاهش بکار نبرد؟ که بدنبال حقیقت باشد، نه بدنبال بردن بحث به قیمت زیر پا گذاشتن حقیقت؟ آیا حزب حکمتیست تا این حد بی بضاعت شده است؟

 تنها تصحیحم در یادداشت اولیه ام این است: سخنگوی خود خوانده حزب حکمتیست چپ خرده بورژوا را نمایندگی نمیکند، مواضع او بشدت دست راستی است.

***

 ضمیمه: یادداشت فیسبوکی ام که "سخنگوی" حزب حکمتیست به آن در این لینک عکس العمل نشانداده

 تشتت در هفت تپه و احزاب کمونیست کارگری

 هفتم ژوئن

 تشتت فکری – عملی، تاکتیکی – استراتژیکی که امروز در بین فعالین هفت تپه (بعنوان فقط یک نمونه نه اینکه این مشکلات منحصر به هفت تپه باشد) بوجود آمده میتوانست با نفوذ سیاسی حزبی و حداقلی از تشکل کمونیستی در بین کارگران آنجا بسادگی حل شود. اگر بخواهیم اهمیت وجودی یک حزب کمونیستی کارگری را نشان بدهیم باید روی هفت تپه امروز انگشت بذاریم: فقدان حزب صاحب نفوذ این نتیجه را بوجود میاورد. جالب اینکه فقدان حزب کمونیستی کارگری را از سر دیگر قضیه هم میتوان نشان داد: نه تنها احزاب موجود مدعی کمونیسم کارگری بدلیل عدم نفوذ سیاسی و تشکیلاتی نتوانسته اند راهگشای هفت تپه باشند ( چون از دم بله گوی فعالین کارگری با هر خطی شدند، نقد و آلترناتیو *سیاسی* نداشتند و حال دلخورند که چرا کارگر سر از ستاد انتخاباتی رئیسی در آورده. یکی باید بگه آخه عامو! شما اونروز که به به چه چه کردی یادت رفت زیر آب چنین خطی را بزن تا رادیکالیسم را *عملا* تقویت کنی)، بله حالا همین احزاب خودشان متاثر از تشتت هفت تپه دچار تشتت نظر و موضع شده اند! حزبی که بجای راهگشائی به راهگشا احتیاج داشته باشه، بدرد لای جرز میخوره.

 این احزاب را میگویم:

١) نشریه کمونیست هفتگی، حزب حکمتیست: «او [اسد بیگی] بازی کثیف گذشته را در تحریک کارگران برای اعتصاب و ناامن نشان دادن فضای هفت تپه شروع کرده است‌

 موضع ضد کارگری را توجه کنید! «تحریک کارگران برای اعتصاب و ناامن نشان دادن فضای هفت تپه» دقیقا چه بوده؟ عدم پرداخت حقوق کارگران! به انتخاب لغت بغایت دست راستی توجه کنید: “تحریک”! یعنی کارگر به یک عامل ذهنی عکس العمل نشان میدهد، قطع نان شبش “تحریک” اوست، ذهنی است! پس کارگر برای تحریک نشدن باید تنها ابزار مبارزاتی اش برای کسب حقوق معوقه را تخته کند تا هفت تپه “امن” بماند. برای چه کسی امن بماند؟ تمام خزعبلات “حماسی” چپ خرده بورژوای قلم فوق قرار است ما را به این نتیجه بغایت دست راستی و ضد کارگری برساند: کارگران، برای حقوق پرداخت نشده تان اعتصاب نکنید تا “فضای هفت تپه” امن باقی بماند!!

 ٢( شهلا دانشفر از حزب حککا: «کشاندن افرادی همچون محمد خنیفر و مسلم چشمه خاور که قبلا عضو شورای اسلامی هفت تپه بودند، در ستاد تبلیغی جلادی مانند رئیسی است. در مقابل چنین توطئه گری ای کارگران و مردم معترض که میخواهند سر به تن این حکومت نباشد و جانشان به لب رسیده به خشم آمده و لب به اعتراض گشوده اند و در نتیجه فضایی پر از تنش در هفت تپه به پا شده است.»

 حککای تقوائی هویت سیاسی خود را سرنگونی طلبی معرفی میکند. برای حککا مبارزه هفت تپه تا آنجائی مثبت است که در خدمت سرنگونی قرار بگیرید. تقوائی سه مجموعه گفتار تلویزیونی فدایت شوم برای هفت تپه تهیه کرد چرا که مبارزه آنها را ضد رژیمی ارزیابی میکرد … اما اگر هفت تپه با کمپین “رای ما سرنگونی” حککا که در مخالفت با انتصاب رئیسی براه افتاده، زاویه پیدا کند، نمایندگانش در ستاد انتخابات رئیسی با او وارد مذاکره یا گفتگو شوند، کارگران خط قرمز حککا را رد کرده اند. حال سوال اینست که *اگر* کارگر قرار باشد با جمهوری اسلامی مذاکره یا گفتگو یا بقول اسماعیل بخشی، در یک برنامه زنده تلویزیونی با رئیس سازمان اطلاعات مناظره کند، آیا کارگر با یک جلاد وارد مناظره، مذاکره یا گفتگو نشده است؟ آیا رئیس سازمان اطلاعات فرشته است؟ هر عضو صاحب نفوذ و قدرت جمهوری اسلامی یک جلاد است، حال یا مستقیما دستش بخون آلوده است یا پشت جبهه جلاد است. از زیبا کلام که “بیگناه تر” سراغ نداریم. او میگوید اگر استحکام جمهوری اسلامی بخطر بیفتد تفنگ بدست میگیرد و تا آخرین نفس از جمهوری اسلامی دفاع میکند. آیا همین کلامِ زشت زیبا کلام وفاداری او به جلادی در دهه ٦٠ نیست؟ آیا میتوان فرد صاحب قدرتی یا حتی آبدارچی مجلس جمهوری اسلامی را یافت که مستقیم یا غیر مستقیم جلاد نباشد؟ قصدم ابدا بیگناه جلوه دادن مذاکره و رفتن به ستاد انتخاباتی رئیسی نیست. نکته اما متن و مضمون برخورد کارگر است نه اینکه با چه جلادی روبرو شده است. این اما از فهم حککا خارج است. حککا حزب سرنگون طلب است، حزب کارگری نیست!

 ***

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی