هفت تپه ۵ ساعت هم برای خلع ید هزینه نداد



«کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، حرکت‌های اعتراضی خود را طی سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵، با شعار «ما کارگر هفت تپه‌ایم، گرسنه‌ایم، گرسنه‌ایم» آغاز کردند. نخستین دلیل اعتراض کارگران، عدم دریافت دستمزد به مدت سه ماه متوالی بود. اما در ماه‌های فروردین، خرداد، شهریور، مهر و اسفند سال ۱۳۸۶، این اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی به اشکال گوناگون، همچون بست‌نشستن در کارخانه، تحصن در مقابل اماکن دولتی از جمله استانداری، راهپیمایی در نقاط مختلف شهر، بستن جاده اندیمشک به اهواز، نمایان شد. در واکنش به خبر فروش هزار هکتار از ۱۲ هزار هکتار اراضی کشاورزی این کارخانه، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷؛ کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه با انتشار این خواسته‌ها به اعتراضات خویش ادامه دادند:

١. پرداخت سه ماه دستمزد عقب افتاده

٢. پایان دادن به پرونده‌سازی‌های دروغین و پایان دادن احضار فعالان کارگری به دادگاه

٣. برکناری مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره شرکت

برکناری رئیس حفاظت

٤. ایجاد سندیکای مستقل کارگری» 

ویکی پدیا، تاکیدات از من

 

همانطور که مشاهده میکنید قدمت دستمزد معوقه، پرونده سازی امنیتی علیه کارگران، حبس و احضار آنها به دادگاه، نداشتن حق تشکل و اعتصاب و خواست برکناری مدیریت در هفت تپه بسیار طولانی تر از پنج سال گذشته است. خواست خلع ید از اسد بیگی، درست مانند خواست تغییر مدیریت در لیست بالا، به این دلیل مطرح شد که خواستهای معیشتی و حقوق مدنی کارگران از طرف مدیریت پاسخ نمیگرفت و در نتیجه روندی که به خواست خلع ید از اسد بیگی منجر شد کاملا قابل فهم است. باین اعتبار اولا وقتی کارگر هفت تپه خواست خلع ید از اسد بیگی را مطرح میکرد این خواست مترادف با خواست برکناری مدیر عامل شرکت در دوره قبل از اسد بیگی بود، ربطی به خصوصی یا دولتی بودن هفت تپه نداشت، به مدیریت هفت تپه ربط داشت. ثانیا هفت تپه هیچگاه خواست مستقل "خلع ید" را – بجز حول و حوش طوفان توئیتری که پارسال فراخوان داده شد -- مطرح نکرده بود. خواست خلع ید از اسد بیگی، درست مانند خواست برکناری مدیریت در لیست بالا، وقتی هم که مطرح شد بقصد تغییر مدیریت و با این تصور انجام میشد که احتمالا با مدیریت متفاوت میتوان بر سر خواستهای معیشتی مذاکره کرد و به نتیجه رسید. مستقل از اینکه ما چه نظری در اینباره داشته باشیم، این روندی قابل فهم و راستش استاندارد در تمام اعتراضات کارگری در تمام دنیا است. باین اعتبار،  شادی کارگر از خلع ید اسد بیگی درست مانند شادی کارگر از برکناری مدیر عامل شرکت موجه است. اما از این شادی و از این روند برکناری "۵ سال هزینه برای خلع ید از اسد بیگی" که هیچ، ۵ روز هزینه برای خلع ید هم نمیتوان استخراج کرد. ادعاهای اغراق آمیز در مورد خواست خلع ید، اینکه ۵ سال برایش مبارزه کردیم و ۵ سال هزینه دادیم و کذا و کذا، وقتی از طرف فعالین کف مجتمع بیان میشود اشتباه است، اشتباهی قابل برگشت که اغلب هم تصحیح شده یا میشود، در هر صورت این اشتباه مغرضانه نیست. اما مغرضینی نظیر خط امامیها ضد نئولیبرالیست، بسیجی های "دانشجویان مسلمان عدالتخواه"، توده ایها و اصلاح طلبانی وجود دارند که بعمد از این اشتباه استفاده کرده، آنرا برجسته میکنند تا بکمک آن خاک به چشم کارگران هفت تپه و از آن کانال به چشم جنبش کارگری بریزند، که خواستهای کارگران را زیر انبوهی از هوچی گری در وصف مزایای "پیروزی بر اسد بیگی" مدفون کنند. کارگران و رهبران هفت تپه البته با هشیاری اعلام کردند که مبارزه شان با خلع ید اسد بیگی تازه شروع شده است.

 

این یادداشت در هر صورت رو به آن طیف خط امامی – توده ایستی مغرض است: کارگر هفت تپه ۵ سال که سهل است، ۵ ساعت هم برای خلع ید اسد بیگی هزینه نداد. داستان بهم نبافید. کارگر هفت تپه اما بخاطر: عدم پرداخت دستمزدش، بیکار و اخراج شدنش، پرونده سازی امنیتی علیه اش، عدم افزایش دستمزدش، عدم امنیت شغلی اش، اذیت و آزار سیستماتیکش، قطع تسهیلات شغلی اش و شاید از همه عاجل تر بخاطر نداشتن حق اعتصاب و تشکلش، حداقل ۴۲ سال است که هزینه میدهد.

**

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی