از ۵ اسفند تا ١٣ خرداد

 

زمینه های شروع جنگ “دوران ساز” اوکراین که در ۵ اسفند ۱۴۰۰ آغاز شد، منافع و اهداف روسیه از یک طرف و منافع آمریکا  که عامل تشویق روسیه به شروع این درگیری نظامی شد، از سوی دیگر، موضوع بحث مستقلی است. قریب به یقین، خواننده این سطور با تحلیلهای متفاوت درباره این جنگ آشنا و نظر خاص خود را شکل داده است. تا آنجا که به منافع آمریکا مربوط میشود، بنظر من، این جنگ فرصتی استثنائی برای اعاده موقعیت آمریکا بعنوان یک ابر قدرت پس از پایان جنگ سرد بوجود آورد.

برخلاف اسفند ۱۳۸۱ که هئیت حاکمه آمریکا برهبری بوش پسر با داعیه یکسانی برای دومین بار به عراق حمله کرد و از همه سو مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفت طوریکه از نظر سیاسی جنگ را بواقع قبل از شروع باخت، جنگ روسیه و اوکراین حکم یک موهبت آسمانی را برای آمریکا پیدا کرد. صرف پروسه ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه روسیه پیروزی چشمگیری برای آمریکا شد چرا که از کانال ناتو در راس یک بلوک جهانی نظامی سیاسی قرار گرفت. اگر افول سیاسی – نظامی آمریکا در دو دهه گذشته را با امروز مقایسه کنیم، موقعیت بسیار برتر آمریکا  بوضوح قابل رویت است. البته نباید فراموش کرد که بهای توسعه طلبی و اقتدار گرائی آمریکا (و امروز روسیه)، کشتار و بیخانمانی میلیونها نفر در خاورمیانه و حال هزاران کشته و میلیونها آواره اوکراینی بوده است.

 

بدلیل اهمیت کم سابقه جنگ اوکراین، شاخص دوستی و دشمنی آمریکا با دولتهای دیگر از این پس سمتگیری آنها در این جنگ است. رابطه آمریکا با جمهوری اسلامی بهمین دلیل دستخوش تغییرات جدی شد‌. آمریکائی که ۴۳ سال جمهوری اسلامی را مانند مردمک چشم مراقبت میکرد[*]، کمتر از چهار ماه از آغاز جنگ اوکراین، در ١٣ خرداد، بساط رهبر تراشی و آلترناتیو سازی برای آن براه انداخت، درست همانکاری که برای حکومت محمد رضا پهلوی کرد.

۵ اسفند چگونه به ۱۳ خرداد وصل شد؟

سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه مدعی است در زمان توقف مذاکرات هسته ای در وین در ۲۰ اسفند ۱۴۰۰، جمهوری اسلامی و آمریکا در نود و نه درصد از موضوعات مورد مناقشه به توافق رسیده بودند. همین لاوروف چهار روز پیش از توقف مذاکرات، اعلام کرده بود روسیه خواهان “تامین منافعش در برجام” است. معنای دقیق این خواست هر چه بود، تقارن متوقف شدن مذاکرات هسته ای با خواست روسیه غیر قابل چشم پوشی است. روسیه با خواست ‘خدشه دار نشدن روابط روسیه با ایران’ جمهوری اسلامی را به پیوستن به جبهه روسیه دعوت کرد. از این پس آنچه در پشت پرده بین ایران و روسیه گذشت با اعلام سفر ناگهانی بشار اسد به تهران در ۱۸ اردیبهشت و در پی آن اعلام روسیه به خروج نیروهایش از سوریه در ۱۹ اردیبهشت و جایگزین شدنشان با سپاه، بر همگان آشکار شد. پس قیمتی که روسیه برای ملحق کردن جمهوری اسلامی به جبهه خود پرداخت، سوریه بود.

پیوستن جمهوری اسلامی به جبهه روسیه در متن جنگ اوکراین اما مستلزم پرداخت یک هزینه چشمگیر هم بود، آمریکا چتر حمایتی اش را از روی سر جمهوری اسلامی برداشت. سرنوشت ناکام مذاکرات هسته ای با قرار گرفتن جمهوری اسلامی در سمت روسیه مشخص شد، مذاکرات متوقف شده عملا به بایگانی سپرده شد و بازای آن مسابقه برای ساخت هر چه سریعتر و حتی علنی بمب اتم آغاز شد. علی مطهری در ۵ اردیبهشت در یک مصاحبه مطبوعاتی نیت ج ا به ساخت مخفیانه بمب اتم را منتشر کرد.

اما اگر جمهوری اسلامی به جبهه آمریکا ملحق شده بود، مذاکرات هسته ای باحتمال زیاد در فروردین ماه به نتیجه میرسید. جمهوری اسلامی میلیونها بشکه نفت در روز صادر میکرد و گشایش اقتصادی حاصل از توافق هسته ای بنفع هر دو طرف آمریکا و جمهوری اسلامی تمام میشد. از یکسو آمریکا با ولع بالائی خواهان جایگزینی نفت تحریم شده ی روسیه با نفت ایران بود تا از افزایش باز هم بیشتر قیمت نفت جلوگیری شود. از سوی دیگر فروش نامحدود نفت میتوانست بدرجاتی از کمبود کالا در ایران و نارضایتی ها بکاهد. جمهوری اسلامی اما آگاهانه با پیوستن به جبهه روسیه دست به ‘جراحی اقتصادی’ زد، بخوان با قطع کامل سوبسیدها و حذف دلار ترجیحی به تجمیل فقر و فلاکت باز هم بیشتر توده های زحمتکش دست زد که نتیجه بلافاصله آن شعله ورتر شدن خشم زحمتکشان بود. خشمی که  جمهوری اسلامی را به لبه پرتگاه نیستی سوق داده است. ج ا حتی به این وضعیت راضی بود! آنچه جمهوری اسلامی پیش بینی نمیکرد، پشت کردن آمریکا به ج ا بود.

از ماه جاری، خرداد، تصمیم آمریکا به قطع حمایت از ج ا اولا بدلیل اعتراضات روزمره کارگری که میتوانند کنترل اوضاع را از دست همه خارج کرده طلایه دار نظمی ضد سرمایه داری شوند و ثانیا بخاطر گزارشهای گروسی و اسرائیل و اروپای واحد مبنی بر عزم جزم جمهوری اسلامی به ساخت بمب اتم، نهائی شد. عدم خروج سپاه از لیست تروریستی قطعی شد. در روز اول خرداد سرهنگ سپاه قدس، حسن صیاد خدائی در روز روشن در وسط تهران ترور شد. وزرای امنیت آمریکا و اسرائیل اطلاع دادند برای جلوگیری از دسترسی ج ا به بمب اتم “نشست «گروه راهبردی و مشورتی» آمریکا و اسرائیل، روز سه‌شنبه ۱۰ خرداد و با حضور شماری از مقامات سیاسی، نظامی و اطلاعاتی دو کشور برگزار شد.”.  تنشهای لفظی اسرائیل و آمریکا و اروپا با ایران شدت یافت و طرح محکومیت ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی تنظیم شد. باین ترتیب آخرین تکه پازل آشتی ناپذیر شدن رابطه آمریکا و ج ا در کنفرانس مطبوعاتی ۱۳ خرداد با اعلام “جمهوری اسلامی باید برود و جانشین محتمل آن رضا پهلوی است” تکمیل شد! روز بعد خامنه ای پس از شنیدن صدا و سناریوی آشنا و تکراری آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی، احتمالا به یاد نوفل لوشاتو و بی بی سی افتاد، سخنرانی وحشت کرد.

***

[*] کشمکش آمریکا – ایران و ما

https://abbasgoya.blogspot.com/2019/07/blog-post_26.html?m=1

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی