جبهه كمونیستها؟ "اتحاد چپ"؟ شورا یا حزب؟

 مباحث حول سازماندهی فعالین كمونیست و همچنین بحث سازماندهی توده ای همیشه در میان ما سوسیالیستها رایج بوده است. طبیعی است كه با شروع یك خیزش همگانی این مباحث شكل عاجل تری بخود بگیرند. جنبش متشكل كمونیستی در ایران قدمتی صد ساله دارد. كشمكشهای نظری كه خود انعكاسی از جدالهای بیرونی جنبشهای طبقاتی بودند، كمونیست ها را در ظروف مختلفی سازماندهی كرد  بطوریكه اطلاق صرف "كمونیسم" یا "سوسیالیسم" بازگو كننده جایگاه شاخه های مختلف فعالین كمونیست نیست. ارزیابی از فعالین موسوم به كمونیست باید در سطح دیگری انجام میشد: جنبش های اجتماعی.


توده ایسم كه از حول و حوش انقلاب اكتبر تا حول و حوش انقلاب ۵٧ میداندار اصلی "كمونیسم" در ایران بود، در خوش بینانه ترین ارزیابی ها به جنبش ناسیونال رفرمیستی تعلق داشت. شاخه های مختلف دیگری از مدعیان كمونیسم كه از دل انقلاب ۵٧ برخاستند نیز به جناح چپ ناسیونالیست تعلق داشتند. جنبش كمونیسم كارگری بتدریج از دل نقد سایر مدعیان كمونیسم خود را تفكیك و به رگه اصلی كمونیستی در ایران تبدیل شد. بخشی از پرچمداران كمونیسم كارگری طی دهه گذشته خود تجزیه و در جنبشهای ناسیونالیستی و رفرمیستی مضمحل شدند. وقتی از این زاویه به جنبش كمونیستی نگاه كنیم، كه من میكنم، تشكیل جبهه و ائتلاف كمونیستی بی معناست. اما میتوان بر سر خواسته های مشخصی به توافق رسید بدون اینكه توهم همنظری و یا ادغام تشكیلاتی داشت. توهم حل شدن كمونیستها و از آن مبهم تر "چپ ها" در یك تشكیلات واحد بدون داشتن همنظری سیاسی خودكشی سیاسی محض است.


بجای آب در هاون "جبهه چپ یا كمونیست" كوبیدن، بهتر است بر ضرورت ظرف قابل قبول مبارزات توده ای بتوافق رسید. به زبان ساده تر، احزاب و سازمانهای كمونیست ضمن استقلال تشكیلاتی میتوانند بر ضرورت فرمی از تشكل توده ای توافق و همگی آنها برای تشكیل شدنشان آستین بالا بزنند. مشخص تر  اینكه تمام كمونیستهائی كه خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند میتوانند همزمان خواهان تشكیل شوراهای كارگری و غیر آن بعنوان ظرف تشكل توده ای هم باشند. این نقطه شروع خوبی برای كل جنبش سوسیالیستی كارگری است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی