جدال طبقاتی حول حمایت و تخطئه اعتراض دانشجویان

«تا نفوذ حرف ها و ایدئولژی کادت ها [لیبرال ها] بر دهقانان ساده دل یا خرده بورژواهای ساده دل را از بین نبریم، ‌نمی‌توانیم هیچیک را به لزوم یک مبارزه جدی متقاعد سازیم. و هر کس که می‌گوید «باید با ارتجاع جنگید نه با کادت ها»، از درک وظایف ایدئولژیک مبارزه عاجز است، جوهر مبارزه را نه در متقاعد ساختن توده ها، بلکه در عملکرد فیزیکی می‌بیند، کلمه مبارزه را بمعنای عوامانۀ آن می‌فهمد: ارتجاعیون را "بکوبید" ولی کادت ها را "نکوبید".»
لنین، از «پیرامون مقاله ای از ارگان ’’بوند‘‘»، ترجمه جمشید هادیان سری ترجمه آثار لنین، شماره ۱، نشر اتحاد مبارزان کمونیست، چاپ اول،۱۳۵۸

كاظم نیكخواه در عكس العملی به استاتوس فیسبوك سیاوش دانشور [1] بر سر مسئله اعتراض دانشجویان به آلترناتیو پنتاگونی مسیح علینژاد در تظاهرات دوشنبه سیزدهم می ادعا میكند سوالاتی از حامیان این اقدام دانشجویان مطرح كرده است. او از من و  سایر منتقدینش گله میكند كه چرا سوالش را پاسخ نمیدهیم. وقتی به او میگوئیم سوال نكردی چون بدنبال جواب نیستی. جواب را خودت حی و حاضر داری و فقط نظرت را در قالب سوال فرموله كردی، میگوید:«تمام بحث بر سر[اعتراض به علینژاد در] وسط تظاهرات است» و سپس میپرسد:«چرا فقط باید مسیح علی نزاد را وسط تظاهرات افشا کرد و چرا علیه رضا پهلوی نباید شعار داد و پلاکار بلند کرد؟»

حبیب بكتاش در پاسخ به او میگوید«فرض كنيد سالهاي 56 و 57 دانشجوياني بلاكاردي با مضمون "خميني و ساواك ارتجاع و انقياد" بدست ميكرفتند.»
كاظم در عكس العمل به حبیب میگوید:« سال پنجاه هفت هم اگر این کاری را که شما میگویی مردم انجام میدادند رژیم شاه اصلا سرنگون نمیشد.»
پس دیدی آقای نیكخواه كه رندی میكنید؟ شما كه جواب را در آستین داشتید، قصدتان "سوال" نبود.

حككا از زبان حمید تقوائی، كاظم و حسن صالحی ادعا میكند حزبی سرنگون طلب است و برای تغییر رژیم مبارزه میكند. حككا از زبان رهبران جاری اذعان میكند معضلشان منفعت طبقاتی نیست. اینكه اعتراض خیابانی به خمینی میتوانست باعث شود كمونیستها و درنتیجه آلترناتیو كارگری در موقعیت بهتری در انقلاب 57 قرار بگیرد، معضل حككا نیست. خیل خب، شما میگوئید هیچكس نباید در هیچ تظاهرات و تجمع رو به بیرونی به خمینی اعتراض میكرد، كه نكرد، پس نتیجۀ كار همان شد كه شما میگوئید، همانی كه كیانوری به تبعیت از همه با هم خمینی میگفت: شاه رفت و امام خمینی آمد. مبارك شما. حداقل صداقت داشته باشید. كمی از توده ای ها جسورتر باشید، قبول كنید پوپولیست هستید، كه موضع شما همان موضع توده ایهای دهه 50 است.

یكی از افتخارات حككا در كشورهای غربی مقابله با اسلامیستها است. اما اسلامیست ها اپوزیسیون رژیم های حاكم در غرب هستند. طبق تئوری رهبری جاری حككا، تنها باید با رژیم ها مبارزه خیابانی كرد. آنها مدعیند كه اپوزیسیون را باید در كنج خانه، در سطح روشنفكرانه نقد و افشا كرد. این تئوری، اعتراض به اپوزیسیون را در قالب شعار "در وسط خیابان"، در تظاهرات اشتباه مهلك دانسته، حكم به انزوا و مبارزه قاطع با خاطی چنین اصلی را میدهد. سوال اما اینست كه چرا حككا همین ملاك را در مورد اپوزیسیون رژیم های غربی، اسلامیستها، در خیابانهای كشورهای غربی بكار نمیندد؟ چرا حككا در وسط خیابانهای كشورهای غربی بر علیه اپوزیسیون رژیم های غربی شعار میدهد و پلاكارد مینویسد؟ چرا اپوزیسیونِ اپوزیسیون میشود؟ اگر یك حزب كمونیست تنها در تقابل با رژیم حاكم دست به مبارزه عملی در خیابانها میزند، این اصل باید شامل حال رژیم های حاكم در دمكراسی غربی هم بشود. پس درگیری حككا با اپوزیسیون رژیم های غربی، با خمینی ها در این كشورها، نقض استدلالیست كه آنها بر علیه دانشجویان در تهران استفاده كرده اند. حككا لازم است تكلیف خود را با تئوری سخیف، من درآوردی و فرصت طلبانه اش روشن كند.

در همین متن، حسن صالحی در روزنه میگوید:«در مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، زدن آلترناتیو راست ... از طریق نقد رویکرد این جریان به سرنگونی جمهوری اسلامی و مقابله با مانع تراشی این جریان بر سر انقلاب مردم می گذرد.»

دانشجویان دانشگاه تهران دقیقا همین كار را كردند. آنها برای جلوگیری از مصادره اعتراضشان توسط اصلاح طلب و راست پرو غربِ علینژاد كه هدفی بجز تقلیل خواست برابری زن و مرد ندارند، از جمله مبتكر شعارهای "نان كار آزادی، حجاب اختیاری" و "علینژاد و ارشاد ارتجاع و انقیاد" شدند. مستقل از پذیرش فرمولبندی شعارهای بالا، مضمون آنها به یك امر بسیار بدیهی انگشت میگذارند: حزب كمونیست كارگری بر خلاف ادعای پوچ حسن صالحی مبنی بر «ما همیشه چنین عمل کرده ایم و همیشه نیز موفق بوده ایم.» هیچ عمل موفقیت آمیزی كه به اتوریته سیاسی حككا بر دانشجویان منجر شود نكرده است. قدر مسلم دانشجویان كمونیست تهران هیچ تبعیتی از حككا ندارند. اما میدانیم كه «تجمع اولیه براساس فراخوانی از سوی تشکل‌های مستقل شکل گرفته بود.» و بطور قطع میدانیم كه آنها 1) كمونیستند 2) مدافع حقوق برابر زن و مرد هستند 3) مصرند اعتراضشان در سطح جامعه شنیده و بنام جنبشی كه از آن منشا گرفته است، جنبش كارگری سوسیالیستی، به ثبت برسد.

آكسیون هفته گذشته دانشجویان در انعكاس هر سه مورد فوق، موفق بود:
مورد اول: کیهان تهران نوشته است «شعار‌های رادیکالی و سیاسی تجمع‌کنندگان و تیپ حضور آن‌ها (دست‌نوشته‌های قرمزرنگ) است که حاکی از رد پای چپ‌نما‌های به‌ظاهر مارکسیست مسلک است نه صرفاً معترضان صنفی.»
مورد دوم: فرارو میگوید «دانشجویان دانشگاه تهران دو روز پیش در اقدامی کم‌سابقه در اعتراض به "طرح‌های حجاب و عفاف" تجمع کردند. »
مورد سوم: فرارو خبر میدهد «تجمع دانشجویان و اتفاقات داخل دانشگاه بازتاب گسترده‌ای در افکار عومی و رسانه‌ها داشت. » روزنامه صبح نو با تیتر " چپِ چپکی" التهاب‌های دانشگاه تهران را به چپ‌ها مرتبط کرده است. روزنامه فرهیختگان «در این ماجرا جریان چپ مارکسیستی در دانشگاه‌ها با جریان لیبرال پیوند خورد.»

بقول انگلیسی ها اثبات شیربرنج در خوردن آن است. دانشجویان ثابت كردند كه مبارزه برای حقوق زن مبارزه ای فراگیرتر از مبارزه با جمهوری اسلامی است، كه بقول لنین لازم است اپوزیسیون راست را در مسیر تقابل با جمهوری اسلامی "كوبید" تا باین ترتیب صف مستقل سوسیالیستها متعین و به متن جامعه راه پیدا كند. باینترتیب ابطال حكم ذهنی «انجام چنین کاری [شعار علیه علینژاد] فقط سند انزوای خود را امضا کرده است.» بسرعت ثابت شد. در همینجا دوستان حككا را به چالش میطلبم. شما كه مدعی هستید دانشجویان اشتباه میكنند، اثباتا با فاكت قابل مشاهده نشان دهید كجا و چگونه تظاهرات دانشجویان ــ درست در همانجا كه بر علیه علینژاد تراكت بدست گرفتند ــ بضرر توازن قوای سوسیالیستها در جامعه تمام شد.
۞۞۞۞

[1] ضمیمه

* استاتوس فیسبوك سیاوش دانشور:
«با "تمام قوا باید منزوی شان کنیم"!

حمید تقوائی میگوید چپ هائی که شعار؛ "علینژاد، ارشاد، انقیاد، ارتجاع" را سر دادند، "محدود هستند و چپ را نمایندگی نمیکنند"، "فرقه ای و ایدئولوژیک" هستند و "ما باید آنها را با تمام قوا نقد کنیم، کنارشان بزنیم و منزوی شان کنیم"!

از این فعلا میگذریم که "تمام قوا"ی مورد ادعای ایشان "قوائی" نیست، اگر بود لابد نتیجه طور دیگری میشد. اما فرض کنیم کمی قوا هست، معلوم نیست چرا ایشان با همین قوا راست پنتاگونی و علینژاد را "نقد و منزوی و کنار نمیزند"؟ وقتی میگوئیم ایشان و حزبشان با راست باقلوا میخورد و اپوزیسیونش نمیشود اما اپوزیسیون همیشه حاضر چپ است، ناراحت میشوند و دوستانشان بجای بحث سیاسی لیچار می بافند. واقعیت اینست اگر تاکنون توانسته بودید "منزوی و کنار زده بودید"، و سورپرایز نمی شدید. این "رادیکالیسم" علیه چپ و تحبیب راست یک متد، یک خط سیاسی و یک انتخاب است. حتی ایشان خبری ندارند اصلاً ماجرا چه بوده است. آنقدر شوکه شدند که حواسشان نیست که لحن شان را آب بندی کنند آنهم در جائی که حکومتی ها همزمان علیه حضور و نفوذ مارکسیست ها در دانشگاه هشدار و گرا میدهند و درست در همین تقابل حکومت و ارشاد و البته علینژاد و پهلوی چی ها علیه مارکسیست ها، ایشان هم میخواهد "با تمام قوا منزوی و کنارشان بزند"! آفرین به این "رادیکالیسم"!»

* كامنت كاظم نیكخواه به استاتوس بالا:
«یک چیزهایی وقتی تجریدی نگاه میکنی بدیهی بنظر میرسد اما در عمل معلوم میشود اصلا بدیهی نیست. اگر من الان بگویم ما باید تمرکزمان را روی مبارزه با حکومت بگذاریم همه از جمله همین سیاوش دانشور به احتمال زیاد میگوید بر منکرش لعنت. اما وقتی به دوستانی که وسط مبارزه علیه حکومت پلاکاردی علیه مسیح علی نژاد بلند میکنند میگویی این کارتان درست نبود و آنجا جای شعار دادن علیه اپوزیسیون چه چپ و چه راست نیست، یهو کل چپهای غیر سیاسی و حاشیه ای رگ گردنشان بیرون میزند که حمید تقوایی دارد از مسیح علی نژاد دفاع میکند! بحثشان اینست که باید راست را نقد کرد و مرز بندی کرد و خط کشی کرد و امثال اینها. معلوم است که باید نقد کرد و فکر نمیکنم هیچکدام بیشتر از حمید تقوایی راست را نقد کرده باشند. اما سوال این بود که تمرکز مبارزه کجا باید باشد؟ واین دوستان میخواهند وسط تظاهرات علیه حکومت با مسیح علی نزاد مرز بندی کنند که گویا مبارزه ملا خور نشود. فرض میکنم حرف این دوستان کاملا درست باشد. بسیار خوب باید وسط هر تظاهراتی با راست مرز بندی کرد و شعاری علیه راستها داشت. سوال اینتست که چرا فقط مسیح علی نژاد؟ چرا با رضا پهلوی و سلطنت طلبهای مختلف نباید مرز بندی کرد؟ بهتر نبود یک پلاکار هم علیه رضا پهلوی بلند میشد؟ چرا علیه ترامپ نباید شعار داده میشد؟ یک پلاکاردها هم علیه ترامپ. یکی هم علیه سازگارا. یکی هم علیه گنجی، یکی هم علیه مهتدی. و الی آخر.واقعا همه اینها که اسم بردم و صد تای دیگر جلوتر از مسیح علی نژاد قرار نمیگیرند؟ آیا گفتن این حرف دفاع از مسیح علی نژاد است؟ باشد هرجور میخواهید حساب کنید. اما چرا علیه راستهای دیگر نباید پلاکارد و پرچم بلند کرد و شعار داد؟ نتیجه چه میشود اگر همین کار را بکنیم؟ چه بخواهیم چه نخواهیم یک موجود کریهی از زیر ضرب در میرود. آن موجود جمهوری اسلامی است که به ریش همه این غیر سیاسی گری میخندد. کسی که بخواهد نقد کند این موضع ما را نقد میکند نه اینکه خزعبلات ببافد که گویا حمید تقوایی و حزب کمونیست کارگری از مسیح علی نژاد یا از فلان جریان راست دفاع میکند و امثال اینها. کسانی که این حرفها را زدند و قمپز سوپر چپ گرفتند و به حزب کمونیست کارگری با همین شیوه سیاوش دانشور تاختند، الان در گوشه ای منزوی شده اند و رهبرشان در مرخصی مادام العمر بسر میبرد. شما هم بهتر است فکری به حال آینده خود بکنید و گرنه با این تئوریهای سوپر چپ که اساسا راست است از جای خوبی سر نمی اورید»

* پاسخ سیاوش دانشور به كاظم نیكخواه:
«نیکخواه می پرسد اگر شعار علیه علی‌نژاد درست است چرا نباید علیه بقیه که از وی بدترند شعار بدهیم و اگر اینکار را بکنیم فقط رژیم را تبرئه کردیم و رژیم به این همه غیر سیاسی گری می خندد و نتیجه می‌گیرد این قمپز چپ با محتوای راست است.

نیکخواه تحریف و فرافکنی می‌کند. صورت مسئله را عوض و بحث را کاریکاتور می‌کند. کسی نگفت در هر اعتراض علیه تمام اپوزیسیون باید شعار داد. من در جواب به محمود قزوینی که شعار دانشجویان را اشتباه خوانده بود، نوشتم که پاسخی برای تمام فصول نداریم. باید به صفبندی مشخص و سوال لحظه توجه کرد و فهمید که اساسأ چرا چنین شعاری ضروری شده است. بحث بطور کلی نیست. اما بیائید در صورت مسئله کاظم و حمید شریک شویم ببینیم مستقل از گرد و خاک کردن ها بکجا می‌رسیم.

اگر با فرمول تقوایی مبنی بر اعتراض "توده در خیابان" حرکت نکنیم بلکه اعتراض را ظرف حضور جنبش های سیاسی و طبقاتی متخاصم بدانیم که اهداف و سیاست‌های متفاوت و به این اعتبار شعارهای متفاوت دارند، آنوقت شعار دادن یا ندادن علیه جریانی از بورژوازی در اپوزيسيون دقیقا تابعی از مسئله کنکرت و مطرح در آن مبارزه است. این شعار ضرورتا اثباتی نیست می‌تواند خیلی مواقع سلبی باشد یا برعکس. در دوره انقلاب ٥٧ و در دوره های مختلف اعتراض توده ای، بسیاری از شعارها یا مستقیم یا غیر مستقیم اهداف و سیاست‌های بلوک معینی را هدف قرار داده است. برای همین دهها هزار نفر در تظاهرات‌های شهرهای کردستان با شعار "مرگ بر سازشکار" به حزب سازش با رژیم در اپوزیسیون یعنی حزب دمکرات گفتند که اشتباه آمده است. همانوقت سیاستی بود که شعار اتحاد همه را می‌داد؛ :فدایی، مجاهد، کومله، ماموستا، بازاری، دکاندار، دانشجو، کارگر، دهقان، اتحاد اتحاد". رضا پهلوی هم می‌گوید "امروز فقط اتحاد"، تقوایی هم می‌گوید "در خیابان فقط علیه رژیم". وقتی دانشجویان علیه حجاب شعار می‌دهند تنها قوانین رژیم مد نظرشان نیست، مجاهد و اصلاح طلب مسلمان اپوزیسیون و راست مفتخور را می بینند که حاضر به یراق برای مصادره هر اعتراضی است. از یکسو اعتراض اش مصادره می‌شود و از سوی دیگر رژیم اسلامی آنها را وابسته به آمریکا و غیره مینامد و برایشان پرونده سازی می‌کند. تازه ممکن است امثال نیکخواه هم پیدا شود و بگوید شعار علیه اپوزیسیون ندهید. این جنبش می‌خواهد برخلاف شوهای مسیح بطور علنی و وسیع و غیر فرقه ای علیه حجاب و رژیم و عمو زاده های ضد آمریکائی اش باشد تا تصویر خود را بسازد. استقلال صف انقلابی اش را حفظ کند و پیشاپیش جواب پرونده سازی ها و ملاخورکردن ها را بدهد. اگر مسیح و مجاهد و رضا پهلوی و نیکخواه و تقوایی به یکسان ناراحت می‌شوند، لابد دانشجویان به خال زده اند. اگر بی بی سی و صدای آمریکا خبر این شعار معین را سانسور می‌کنند و حزب آقای تقوایی هم فرمان انزوای آنرا می‌دهد، لابد اشتراکی دارند وگرنه این همه عصبانیت برسر چیست؟ هر برآمد سیاسی درخود پایان سیاست‌هایی یا لااقل تمایز با سیاست‌هایی را اعلام می‌کند. حالا اگر با فرمول‌های شما نمیخواند، ببخشید، شما باید فکری بحال سیاست تان بکنید. حالا همین دانشجویان حدود ده شعار مغزدار و جامع طرح کردند که یکیش هم بنا به اغتشاشی که در قلمرو مبارزه با حجاب ایجاد شده، این شعار بوده است. ایشان اصرار دارد که بگوید اینها چند نفر بودند که با بقیه ربط نداشتند و "فرقه ای و ایدئولوژیک" اند و کارشان اشتباه است و ما "اجتماعی" هستیم. داستان شما به بابایی می‌ماند که هر روز از کنار قنادی رد میشد و توی نخودچی غش می‌کرد و می‌گفت غشی هستم. بعد از مدتی از وی پرسیدند چرا همش توی نخودچی غش میکنی؟ چرا یکبار اونوری غش نمیکنی؟ شما هم یکبار اشتباهی رو به چپ غش نمی‌کنید شاید به این دلیل که "فرقه ای و ایدئولوژیک" نیستید، "اجتماعی" هستید اما هر بار اشتباهی میشوید»

پست‌های معروف از این وبلاگ

کشمکش آمریکا - ایران و ما

انقلاب زمستانی مبارک، زندگی ادامه دارد

درباره خط سیاسی خسرو گلسرخی